کلا به پیشرفت من حسودیشون میشه تو زندگی خیلی هم ادمای لجبازین. هرکدوم دو تا بچه دارن میارن میذارن خونه ی ما اونروز انقدر بچه هاشون جلو خواستگارم بی تربیتی کردن ابرومونو بردن دیگه اعصاب ندارم اصلا. خواستگارمم بی تربیتی اینا رو دید انگار پشیمون شد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خواستگار که اومد ببرشون ت اتاق بهشون بگو هرکی ساکت موند تا مهمونا بره قول میدم میبرمش بیرون (پاستیل،لواشک از این چیزا) میخرم واسش
یه روی توی یه نقطه ای از زندگیت قرار میگیری و برمیگردی به سختی های پشت سرت نگاه میکنی، میبینی تو باید این سختی هارو میکشیدی، باید از این درد ها عبور میکردی ، باید این اتفاق ها میوفتادن تا تو به جایی که الان هستی برسی❤️🌸