همش تایپکای بد و پراز انرژی منفی
خودم بعداز اماده شدن رفتم برم تالار چن روز بود درس چیزی نخورده بودم دیدم حسابی گشنم
با همسر رفتیم هات داگ سفارش دادیم
داشتم میخوردم یه خانمه چادری رد شد منو دید سس ب دست تو ماشین عروس
دامادم از من بدتر
حالا چرا هات داگ ؟(هوس کردم)😂😂😂😂
🤣🥰اخی
من پنج شنبه بله برونمه😁😍
😂😂😂😂😂😂😂😂
نوش جون
شب عروسیم داداشم و زنش ریدن تو اعصابم دعوا شد تا صبح گریه کردم خیر نبینن
من پریود بودم ب شوهرم لو ندادم ی گل قرمز چسبیده بود ب لباسم عمم کلی ترسیده بود نکن لک باش خخخخ
خواهر من سالن داشت ، دوستم برای عروسیش اومده بود پیش خواهرم ، وقتی ارایش و شینیونش تموم شد منتظر داماد بود بچه ها رو فرستاد براش الوچه لواشک خریدن ، تمیز هم نمیخورد ، انگشتهاش کلا قرمز شده بودن روز عروسی
من عصر روز عروسیم یدونه انرژی زا خوردم موقع عروس کشون در حدی بیحال شدم که تقریبا چیزی از عروس کشونم یادم نمیاد و مادرشوهرم برام آب قند درست کرد یکم حالم جا اومد
تو عروسیم بعد از ظهر اینقدر رقصیدم شب دیگه به هم ناراحت نگاه میکردم می گفتم اینا خیالشون راحتره اما من مصیبت ووووی خیلی میترسیدم نه شام خوردم نا ناهار نا صبحانه اصلا از استرس حال نداشتم
