وای ابتدایی بودم تابستون اومدم ی ذره وسط ابرومو باژلیت بزنم نصف کمتری ابروی سمت راستموزدم وای خیلی حس بدی بودلامصب رفتم خونه همسایه بهش گفتم بهم ی بادام سوخته دادگفت بکش جاش خخخ شبم مهمونی دعوت بودیم خونه ی آخوند منم روسری باچادر رنگی پوشیده بودم فقط چشمام معلوم بود اخونده خوشش اومده بود ازم بابامم کلی کیف میکردچ دختری اصلا اهل چادرنبودم نیستم مجبورم بودم🤣🤣🤣🤣
سلام
من چراهیچی یادم نمیاد
یه باربا یکی یه جا بودم همزمان با بستن در یه صدایی اومد من متوجه نشدم الان فهمیدم خیلی گوزو هست وصدای اون بود
تازه به سن تکلیف رسیده بودم بعد نامزد خواهرم اومده بود خونمون من هم نمیدونستم با تاپ و شلوارک اومد توی پذیرایی خواب آلو خواب آلو بعد که چشمهام رو کامل باز کردم دیدمش یه جیغ بنفش کشیدم بدو بدو رفتنم بیرون
دوم دبستان که بودم خواهرم من را برد بود به محل کارش که ناظم یه مدرسه بود بعد یکی از شاگردها رو صدا کرد اومد خواهرم داشت هول هولکی کارهاش رو میکردم به شاگرده گفت برو در رو از روی کلید بردار بیار هممون از خنده منفجر شدیم
من 14 سالم بود با خانواده خواهرم رفته بودیم باغ وحش ارم به خواهرزادم گفتم ببین اون شتر رو، یه مرده دولا شده بود و داشت شتر رو تمیز میکرد خواهرزادم با انگشت مرد رو نشون داد گفت اون هممون از خنده منفجر شدیم
خواهرم دستش دوغ بود مدام محکم پشت سر هم دوغ رو تکون میداد داشت درش رو باز می کرد من و یکی دیگه از خواهرام با جیغ گفتیم نه باز نکن که دیگه کار از کار گذشته بود و من و دو خواهرم و تلویزیون و ضبط و خلاصه کل زندگی دوغی شدیم و هر سه نفرمون انگار دوش دوغ گرفته بودیم از قیافه همدیگه ترکیده بودیم از خنده
خواهرم تون ماهی رو گذاشته بود رفته بود توی اتاق ما هم توی اتاق بودیم و نمیدوستیم که خواهرم تون ماهی گذاشته بعد من رفتم آشپزخونه دیدم یه چیزی داره توی کتری محکم تلق و تلق میکنه من در کتری رو باز کردم عین این فیلمها تون ماهی پرید بیرون از کتری و توی هوا منفجر شد من و تمام آشپزخونه تون ماهی شدیم حتی به سقف هم چسبید من توی اون لحظه نمیدونستم بخندم یا داد بزنم
منم تا ترم دو دانشگاه نمیدونستم زایمان طبیعی از کجاست یه دخترداییم طبیعی بود یکی هم سزارین ۱ماه زودتر بچش به دنیا اومد اونی که طبیعی بود یهوازش پرسیدم طبیعی ازکجامیاد یه جوری نگام کرد گفت همون جا که جیش میکنی
