سالها شوهرم بیکاربود بامادرشوهرم مشکل داشتم.مشکل مالی داشتیم.قرض وبدبختی حتی گاهی واسه نون شبم محتاج بودیم..همش تو خونه دعوا وبحث بود.شوهرم بداخلاق بی مسولیت بی محبت بود خرج خونه نمیداد بایه بچه کوچیک فحش و کتک وتحقیر شنیدم اما موندم...الان که همه چی داره خوب میشه.شوهرم سرکاره دیگه اخلاقای بدش نداره.بچم بزرگ شده.همه چی نرماله اما حال من خوب نیست.عصبی ام ناامیدم احساس خلا بزرگی دارم ..نمیدونم چه مرگم شده