دوستان ۵ ماهه باردارم ولی حسی بش ندارم از وقتی باردار شدم به شوهرمم حسی ندارم از بس که اذیتم کرده با اینکه خودش بچع میخواست ولی حس میکنم دیگ گفت هرکاری میتونع کنه .حتی وقتی مامانم برای بچم چیزی میخره ناراحت میشم همش میگم گرگ زاده گرگ شود.اصلا راضی نیستم کسی چیزی براش بخره دلم برای این بچه میسووزه از بس مظلومه.خانواده شوهرمم که مطمعنن نمیخوانش مادرشوهرم حتی بهم تبریک نگفت همع کارم شده گریه برای اینده ناملوم این بچع
منم خيلى زجر كشيدم حتى تا دو ماهگى بچم نميخواستمش اما الان با ياداورى اون روزا حالم بد ميشه من به دخترم ظلم كردم شب اول تو بيمارستان بغلش نكردم بخاطر مشكلاتم افسردگى شديد داشتم اصلا دوسش نداشتم.....گذشت روز به روز خدا مهرشو انداخت تو دلم به حدى كه الان نفسمه جونمه دليل نفس كشيدنمه من هنوزم شوهرم و خانوادشو نبخشيدم و نخواهم بخشيد اما دخترمو دوست دارم....واسه تو هم ميگذره يه روز همين بچه ميشه همدم دل زخم خوردت ميشه مرهم زخمت🖤
خوب وانمود کن ۷ودبه خود ایجاد میشه منم تا ۵ اینجور بودم از ۵ وانمود کردم از ۶ که تکون خورد دیگه دلم ضعف میرفت
عاشقش میشی خیلی زود خیلی زیاد
اگه کتاب خوب یا سایت خوب در مورد تربیت فرزند ، و روابط و شخصیت میدونی بهم معرفی کن . کتاب زنان زیرک . زن بودن از تونی گرنت .نیمهی تاریک وجود تاپیک دختر گرانبها و بانو آرتمیس عالی هستند وخوندمشون.