بچه ها شوهرم قبلا خیلی رفیق باز بوده از وقتی با منه خیلی بهتر شده.. یه مدته میره سر کار دورو برش همه زن باز هستن حالا اینم میخواد بااینا بگرده.. پریشب بزور منو برد بیرون گفت برو خ نه مامانت میرم پیش دوستم منم نرفتم تو ماشین نشستم وقتی اومد لج به لجش گزاشتم میدونم خودمم مقصرم ولی این دیگه همه فکر و ذکرش شده دوستاش.. تو خونه نزدیک 50 تا پرنده اوردیم ک این به فکر دوست رفیق نباشه... شب برای اولین بار زد وسیله شکست بعدم گفت برو فردا بخرش.. خودش اشتی میکنه بعد بی دلیل قهر میکنه عین دیوونه ها شدع بهم فحش میده میگه بزور غذا بخور.. حالا منم زبونم درازه ها ولی این کلا قاطی کرده نمیدونم اصلا چیکار کنم باهاش تازه میگه میخوام برم باهاشون بیرون شهر شبم نیام خونه.. منم ک بچه نیست نزارم بره.. بخواد بره میره کسی ک نمیتونه جلوشو بگیره اصلا دیوونه شده