خیلی دلم از دست مادرم گرفته گفتم باهاتون درد و دل کنم اروم تر بشم. نمیدونم چطوری بگم مامانم شبیه همه مامانا نیست. مثلا مریض بشم حال ندار بشم میگه چته همه مریض میشن تو تنها که نیستی اینجوری خودتو زدی بیحالی. یا الان باردارم اون سری رفتم خونشون گفتم برام اش دوغ درست میکنی؟ گفت نه یه دوغ بخر برو خونتون درست کن مگه کوچیکی. یا بابام با دخترم بازی میکنه باهاش دعوا میکنه میگه ولش کن مگه بچه بازی، بره با باباش بازی کنه. و.. و.... شوهرم خوبه هر جا بخوادد میبرتش و هر چی مامانم بگه براش میخره مثلا داداشم تو خونه نشسته میگه بگو(اسم شوهرم) داره میاد نون بخره. کلا مامانم اینا کمکمون هم نمیکنن. موقع تولد دخترم هیچی کادو ندادن. برا تولدشم ندادن. توقعی هم ندارم انچنان ولی دلم میگیره وقتی میبینم همش برای داداشم میگن باید کم نزاریم و.. . دختر براشون مهم نیست
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیزم تاپیکا منو بخون پس من چی بگم تازه من عقدم همیشه نامزدم دلخور میکنن یکسره یعنی هروقت میاد مامانم که اسمش نمیشه مامان گذاشت متلک به مادرش یا بابام.... با اینکه خودش و خونوادش سطحشون از ما خیلی بالاتره و.... الان به شوهرم بی احترامی کردن دو سه شب پیش همونجا دستشو گرفتم گفتم لعنت به این اخلاقتون خونشونم دیگه نرفتم و نمیرم خونه نامزدم هستم الان میفهمم چقدر اینجا راحت تره....
منم مادرم زیاد خوب نیس...من شوهرم ی روز سر کاره ی روز خونه.روازایی ک سرکاره تنها نمیتوانم بمونم خونه ...
مقابلس ولی ما خیلی خوبیم..شوهرم هر وقت هر کاری بخواد میگه جشم.من همیشه با ماشین می برم اگه جایی بخواد بره.همیشه گردش رفتنی میگم مامانم بیاد.بابام رانندس خونه نیس.