میخوام برم به جنگ قوم الظالمین. بعد چندین سال با وجود مخالفت همسرم میخوام برم از حقمون دفاع کنم دیگه نمیدونم آخرش چی بشه.شاید خدا رحمش اومد و یه نگاهیم به من انداخت.
چندساله با پدرشوهرم اینا زندگی میکنیم همه چیزمون مشترکه بچه هاش تا بوی پول به دماغشون میخوره گله و دعواهاشون شروع میشه. دیگه خسته شدم از قضاوت های الکی خونمون هنوز تکمیل نیست راضیم به یه اتاق ولی آرامش داشته باشم و شدیدا بدهکاریم و هیچ راه درآمدی فعلا شوهرم نداره نمیدونم چکارکنیم بیاین بهم دلگرمی بدین😭😭
ای کاش شوهرم سرعقل میومد و جدا میشد
شوهرت بیکاره؟
وااااای چه بده همه چی باهم
زندگی آدما خیلی طولانی نیست که همش غصه بخورن. سعی کن اهمیت ندی . از خدا کمک بخواه باهاش درد و دل کن . خدا خیلی مهربونه جوابتو میده . فقط انقدر نگو من بدبختم من بیچارم فلان بهمان شکرگزار باش . همه چی انشالله درست میشه
شوهرم بیچاره خیلی تحت فشاره ازیه طرف حرف و دعوای های برادر و خواهرش ازیه طرف فشار مالی. درکش میکنم نمیتونم بهش سخت بگیرم که سلامتی خودشم به خطربیفته ولی دلمم میخواد حالا که خانوادش شروع کردن منم پیش بگیرم تا حق و حقوق شوهرم جداکنن والا منم راضی نیستم این همه زحمت بکشه بعدبیان دعواکه چرا تو خوردی و به ماندادی حالا اگه این وسط یه چیزی هم گیرشوهرم میومدم زورنداشت 😔
بخدا من که همیشه میگم اصلا چشم به مال واموالش ندارم فقط دست ازسرشوهرم بردارن بذارن بره واسه خودش کارکنه من راضیم من آدم سختی کشیده هستم همه چیز تحمل میکنم فقط کاش خدا بندازه به دل شوهرم ول کنه ازاینجابریم خودشم میدونه درحقش نامردی میکنن ولی میگه پدرمادرم نمیتونم تنها بذارم
