بچه هامن شیش ساله عروسی کردم شهر دور بخاطر دوریه راه دوتا مراسم داشتیم درواقع یه حنابندون که مامانم گرفت تو شهرمون یه عروسی ک پدرشوهرم اینا گرفتن تو شهرشون مارسم داریم حنابندون داماد بگیره خانواده ی شوهرم گفتن نه ما نمیگیریم مامانم خودش با هزینه ی خودش جشن کرف گف پس کادوها برا من پدرشوهرم اینا هم تو عروسیمون هرچی کادو جمع شد گرفتن اونوقت امشب بحث سره یه مسعله ای شده بود خواهر شوهرم منو مثال زد ک الان اینم مامانش کادو های حنابندونشو برداشت گفتم مارسم داریم داماد حنابندون بگیره شما نگرفتین مامانمم پولارو گرف نمیدونم چرا نگفتم خانواده ی توهم کادوی عروسیو گرفتن خیلی ناراحتم بچه ها 😔
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خودتو ناراحت نکن حرف کسی ناراحتت نکنه اما چرا وقتی از خودتون پول ندارید اینقدر جشن مهمه ...
برا حنابندون ک شوهرم خرج نکرد ولی برا عروسی چرا نصفه خرجو خودش کرد بمن میگف چون تو دلت میخاد منم اونموقع تو حالو هوای خودمو بچه گیم این چیزارو نمیفهمیدم همین حالاش هم نمیفهمم وقتی اینطوری میگن جوابشونو نمیدن حرصم میگیره