سلام
دوستان دیروز برادرشوهرم اومد خونمون ما هم باشوهرم تو حیاط نشسته بودیم بهش سلام دادم جوابمو نداد بعدم رفت بیرون همسایه هم هستیم بعد یه ساعت جاریمو کار داشتم رفتم در خونشون بهم گفت برادرشوهرم گفته نباید باهم رفت وامد کنیم من خیلی دلم شکست چون قبلا هم چند دفعه بهم توهین و بی احترامی کرده بود حتی توی کوچه هم بهم فهش داده بود منم بخاطر شوهرم چیزی نگفتم اما دیروز خیلی دلم شکست و گریه کردم چون اون از جای دیگ ناراحت بود و روی من خالی کرد حرصشو ۱۰تا خاهر برادرن اما این برادرشوهرم باهمشون به ی نحوی دعوا و قهر کرد فقط با ما خوب بود ک اونم دیروز اینطوری کرد چون میدید خاهراشو برادراش خونه من میانو ما همسایه ایم خونه اون نمیرن اون کارو کرد و این منو خیلی ناراحت کرد چون من با تمام وجودم برای زنو بچش خوب بود حتی جاریم گریه میکرد ک توی این موضوع هیچ دخالتی نداشته ولی خیلی عصبی وناراحت شدم تا حدی ک به خودم میگم برم خونه زندگیشو اتیش بزنم😬🥴