بچه ها من شوهرم گچ کاره اما کارش یه ربع فاصله داره حالا دیروز که جمعه بود و تعطیل بودن طبق معمول برای کار کوچیک داخل همین شهر بهش زنگ زدن... بعدش از ساعت 2 رفت تا 7 نیومد انتظار داشتم دیروز بریم بیرون... منم اولین بارم بود این کارو میکردم گفتم برم سر کارش ببینم اونجاس یا نه... رفتم دیدم ماشینش تو اون کوچس ولی این کارش طبقع 5 بود یهو اس داد من برم طبقه اول یه لکه داره اونم بزنم میام... منم وایسادم نگا ساختمون کردم زنگ زدم گفتم من پایینم از پنجره نگاه کن که دیدم پشت پنجره طبقه دو یه خبراییه.. یکی پرده رو کتار زد یهویی یکی یه زنه اومد تو بالکن منو نگا کرد.. بقیشو الان تایپ میکنم
خدایا همه عزیزامو به تو میسپارم ❤️مواظب تو دلی کوچولوم باش
بعدش دیدم شوهرم ده دیقه بعد وایساد کنار پنجره انگار داره کار میکنه... هیچ چیزی باهم جور در نمیومد... کار لکه که حتی ازشون پول نگرفته بود 7 ساعت اونجا چکار میکرد منم همونجا وایسادمتا بیاد پایین
خدایا همه عزیزامو به تو میسپارم ❤️مواظب تو دلی کوچولوم باش
تو منو انتخاب کردی❤ انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️