من مادر نميشوم تا فرزندم را عصاى دستم كنم...من مادر نميشوم تا پيري و كورى ام را به فرزندم تحميل كنم....من مادرنميشوم تا بهاي قطره شيرى كه به كودكم داده ام پس بگيرم....من مادر نميشوم تا فرزندو وابسته و بيمار تربيت كنم و افتخار كنم به اينكه فرزندم مرا بر همسرش ترجيح ميدهد....من مادري بيمار نيستم...من مادر ميشوم تا انسانى سالم و مستقل تربيت كنم،مادرميشوم تا انسانيت را به فرزندم بياموزم.انسانى قوى و درستكار و خوشبخت....كودكم وظيفه اي در قبال من ندارد....بلكه من مادر او هستم و موظف به خوشبخت كردن فرزندم
طبیعیه. من بیش از یکساله جدا شدم. ولی هنوز غمگینم. اما نسبت به قبل خیلی بهتر شدم. تو جوونی و هنوز وقت داری. موقعیت خوبی هم داری. من در ۴۰ سالگی جدا شدم. بدون بچه. و مطمئن بودم که امکان ازدواج دوباره برام تقریبا صفره. ولی مهم اینه که تصمیم درست رو بگیری.