منم از فامیلامون بودن از سال 93خاستگارم بود میومد مامانم دستش درد نکنه از طرف من نه میگفت بعددوباره بعد شش ماه یک سال یکنیم سال و.... هی تکرار شد با اینکه من میخاستمش ها.آخرین بار آذر 98بود که خودمون دوتایی دست به کار شدیم همه چی ردیف شده بود که مادرای گلمون باز زدن بهم و هر دو موندیم مجرد