کلا طوری بزرگ شدم مادرم تو کارهای خونه و آشپزی آدم حسایم نمیکرد حالا که بزرگ شدم ده سال ازدواج کردم هم همینطوره میاد خونه ما دستپخت منو نمیخوره میگه خواهرم غذا درست کنه من دستپختم و خونه داریم خیلی خوبه تو خانواده همسرم زبانزد هستم اما خانواده ام اعتماد به نفسم رو اورون پایین طوری که وقتی می خوان بیان استرس میگیرم .خواهرم و مادرم میان خونه ما من حق ندارم آشپزی کنم دیگه نمیتونم با این رفتارشون راه بیام از طرفی نمیتونم هم ترکشون کنم واقعادجلو شوهرم با این رفتارشون خجالت میکشم حتی خواهر زاده هام هم به خودشون اجازه جسارت دادن بهم