من مدتهاست ازش جدا زندگی میکنم،هی زنگ میزد که بچه هارو بفرست یه مدت بیان پیشم،خودمم خیلی احتیاج داشتم به تنهایی،خودم اوردمشون چون اعتبار نکردم بدم دست کسی که بعد هم برم خونه دوستم،ولی منو گیر انداخت،انقدر عذابم داد دست گذاشت رو گلوم آنقدر فشار داد الان نمیتونم آب دهنمو قورت بدم.
من عاشقت شدم.یه عشق زمینی .عشق ادمیزاد به ادمیزاد.
خب بگه،بزارید هرچی دوست داره بگه، شما کار خودتون رو بکنید، دور از جون خدای نکرده زبونم لال اگه ب حرفش عمل کنه، اونوقت میخواهید چکار کنید؟؟؟نترسید قانون الان خیلی پشت زنها هست،ب ۱۱۰ زنگ نزنید،برید کلانتری بگید همسرم داشت خفم میکرد، میفرستنتون پزشک قانونی برای معاینه، و براش پرونده درست میکنن،
ما اونجوری ک دلمون میخواست زندگی نکردیم...اونجوری زندگی کردیم ک مجبور بودیم...
کلی گفتم بیا باهام بریم دکتر زیر بار نمیره میگه مث یه عروسک تو دستای من باش ۱۳ سال فقط،سکوت کردم ...
به نظرم اگه میتونی برگرد و واقعا کاری به کارش نداشته باش بهش حتی محبت و احترام بذار تو دلت ازش متنفر باش و زیادم بهش نزدیک نشو اما ظاهرتو خوب نشون بده ازش به عنوان کارت بانکی استفاده کن دیگه برات اصلا کاراش مهم نباشه صدتا زن بگیره اصلا بذار زن بگیره و بره از خدات باشه ولی تو فقط حفظ ظاهرو کن بذار دست از سرت برداره و ازش دوری کن مطمئن باش کم کم همه چی درست میشه بعد کم کم با نامه با زبون خوش بهش بگو بیا بریم دکتر من خودمم احتیاج دارم اعصابم اروم شه با هزار تا نذر ببرش دکتر کم کم رو روال میری
یه مثلهانگلیسی که میگه جایی که تجاوز حتمیه بذار پس بهت خوش بگذره وقتی نمی تونی قانونی بری جلو پس یه کاری کن به ظاهر که اون راضی باشه کمتر کار به کارت داشته باشه بچه هاتم خودت همش کنارشون باشی غصه نخورنو نترسن این از همه چیز مهم تره
یه مثلهانگلیسی که میگه جایی که تجاوز حتمیه بذار پس بهت خوش بگذره وقتی نمی تونی قانونی بری جلو پس یه ...
یا از راه قانونی باید بری جلو که میگی میترسی یا از راه دکتر که اون راه دوم لازمش یه سری مقدمات مثل یه مدت الکی خوب شدن و زبون نرم نشون دادن و نامه نوشتن بهش تا بالاخره بتونی
ببین تابستونی من با یه وکیل صحبت میکردم گفت وقتی دلیلی واسه طلاق نداره زن چون حق طلاق نداره فقط و فقط یه راه داره اونم جدا زندگی کردن تا دوسال به بالا بعد حکم جدید اومد که در این صورت زن میتونه درخواست طلاق بده و راحت جدا بشن اما تا دوسال باید جدا زندگی کرد
به اون دوست صمیمیت فکر کن که قرار بود توی لباس عروسی ببینیش اما حتی الان نمی دونه کجایی و چی کار می کنی. به اون رابطه ای فکر کن که قرار بود بی تو بمیره ولی بی خبر از تو داره خیلی راحت به زندگیش ادامه می ده. به اون آرزوت فکر کن که به خاطرش شمعهای تولدتو فوت میکردی اما الآن رویاهای دیگه جاشو گرفته. به این فکر کن به این فکر کن ما آدما قسمتی از سرگذشت همیم ولی قرار نیست همیشه باشیم. به این فکر کن همه چیز گذراست. نه اونی که از اول باهاش بودی الان پیشته و نه اونی که الان باهاشی از اول باهات بوده. این زندگی انقدر تورو بالا پایین میکنه، انقدر آدم تو زندگیت میاره و میبره که یاد بگیری تو تنها کسی هستی که همیشه پیشت میمونه. شاید زخم بخوری، حسرت بکشی یا حتی دلت تنگ بشه ولی هیچ وقت تموم نمیشی و قوی تر ادامه می دی، تو تنها کسی هستی که تا آخرش هستی، حواست به خودت باشه.🌹