آخه با همون دسره هم کلی عشقولانه بود یادآوری حرفاش حالم و بد میکرد الان چجوری باور کنم اونچیزایی که من خوندم و شنیدم و دیدم تازه فرعی بوده اصل کاری تازه در اومده.... 
اینم بگم خیلی سر براه شده تو این پنچ سال فکر کنم بخاطر بچمون توبه کرده اما من ذره ای بهش اعتماد ندارم و تو دعوا سرکوفت میزنم و فرشته ام که شده باشه از چشم من افتاد
آخه درد من اینه انقد این آدم خوبه که من به هرکسی بگم شاخ و دم در میاره و میگن امکان نداره