من کارمندم دیروز برای نمونه برداری از گلوم مجبور شدیم بریم یه شهر دیگه با فاصله 4 ساعتی. ساعت 7 صبح ،حرکت کردیم یه مسیر 30 کیلومتری رو رفتیم متوجه شدم دفترچه رو جا گذاشتم شوهرم اعصابش خورد شد کلی بد و بیراه گفت منم ازش عذرخواهی کردم رفتیم دفترچه رو برداشتم دیگه باهام حرف نزد تا نزدیکی شهر کنار یه مغازه وایساد منم یه مقدار ترشک و این چیزا خریدم تو دو تا ظرف کوچولو شوهرم می خواست حساب کنه مغازه دار گفت 40 هزار تومن بعدش حساب کرد و اومدیم تو ماشین دیگه تا شبش هی سرم داد کشید . من از خونه غذا درست کرده بودم تا هزینه غذا و اینا ندیم
با اینکه باید نمونه برداری میشدم نیومد داخل مرکز نه احوالم رو پرسید هزینه نمونه برداری هم حدودا دو میلیون شد خودم حساب کردم همیشه همینطوری هست با اینکه من کارمندم ازش اصلا پول نمیخوام همیشه باهام اینطوری رفتار می کنه روزی نیست که سرم داد نکشه مثلا به خاطر روشن بودن یه لامپ اضافه
دیگه این زندگی برام غیر قابل تحمل شده
اگه شما بودین به طلاق فکر می کردین ؟
اتفاقایی مثل دیروز براها و بارها برام تکرر شده