نه بابا نبود تو شرکت برق شهرک صنعتی کار میکرده بعد یه کتاب پیدا کرده بود ازون موقع شروع کرد دعانوشتن حتی تشخیص نداد دوست من مطلقه است برای منم هرچی گفت نشد دعاهاشم سرسوزن اثر نداشت
نه بعید میدونم شروع کرده باشه چون کلی جریمه داد و خونشم رصد میشد
اخه پای قتل در میون بود شوهر مشتریش مرده بود
پدرم تو کار پروندش بود
نرفتید دم خونش تو همون شهدا ؟ از خانوادش بپرسید