دوستان من مشکلی ک بامادرم دارم اینکه خیلی داد میزنه صداش هم تیزه دیگه بدتر
میخواد بیدارت کنه مثلا میخواد حسن رو بیدار کنه داد میزنه حسسسسسسنننننن که حسن بیچاره تو خواب خودشو خیس میکنه
حالا بدترش اینجاس ک چند بار خواستیم بریم روستامون تو کوچه میخواد صحبت کنه مثلا به داداشم بگه این وسیله رو تو صندوق نزار داد میزنه با صدای تیزش که گفتم اینو عقب نزار انقد جیغ جیغ میکنه ک من میگم همه همسایه ها فهمیدن مثل امروز میخواستیم بریم روستامون حالا خاله ام هم دم راه منتظرمون بود منم سرکار بودم تا اومدم خونه نماز خوتدم ناهار خوردم و خوابیدم پاشدم خالم زنگ زد داریم میایم دم راه منم تا جزوه هامو برداشتم آماده شدم طول کشید یکم خالم منتظر شد مامانم دم در انقد داد و فریاد کرد که چشمت کور شه زود باش نمیخواد چیزی برداری هی لگد تو در زد بخدا انقد جیع جیغ کرد من گفتم آبرومون جلو همه در و همسایه رفت منم دیگه عصبی شدم گفتم چرا انقدر داد میزنی گفت چشمت کور شه زود باشی گفتم فکر ابرو بکن دوباره گفت چشمت کور شه داداشم هم بهم گفت تخم سگ زود باش منم بابام فوت کرده عصبی شدم گفتم اصلا نمیام تا باشی دفعه آخرت باشه تو کوچه داد میزنی داداشم هم اومد هلم داد تو خونه ک اصلا نمیخوام بیای منم گریه افتادم اونا هم رفتن
(من تازه جدا شدم همه هم میدونن شوهرم به شدت بداخلاق بود ولی با این وجود نمیشه در دهن مردم رو بست ولی من میگم مادر من یکم مراعات کن تو کوچه اینجور داد میزنی با اینکه منم یک بار زندگی ناموفق داشتم ملت میگن ببین اینا وحشی ان مامانم میگه نه کسی تو کوچه نبود ک منم گفتم تو خونشون ک هستن میشنون)
چیکارش کنم خیلی بخدا ناراحتم