طلاق خواهرم بچه ها دلم خونه

من شوهرم میگفتم خسیسه قهر بودم باهاش  میهواستم طلاق بگیرم رفتم خونه بابام گفتم اینطوری بابام حمایتم نکرد نه داداشم گفت پاشو برو بیرون الان میفهمم چرا اینکارو کردن . شوهرم بهترین خونه رو برام درست کرده شاستی بلند گرفته  باغ گرفته برا من پراید گرفته من هنوز گواهی نامه ندارم 

حالا من میگفتم اون موقع ها چرا این پول نمیده من برم مانو بخرم هروز میدادا ولی من ماهی 2تا مانتو میخواستم یا هرچی تو اینستا میدیدم میگفتم میخوام اونم نمیگرفت دعوا میشد الان فکر میکنم چقدر بچه بودم حمایت نکن برادرم اگه شوهرش خوبه باز منم تو زندگیشون نیستم بدونم ولی اگه میگید خسیسه باید ببینی چجور خسییه پول خورد خوراک نمیده یا خاهرتون هر روز یه چیز طلب میکنه 

اون خساست نبوده شما میگی عزیزم ۰ خساست یعنی مثل م که زورش میومد خرج دکتر و دندونم بده خرج لباسم بکنه خرج وسیله خونه بکنه من ۶ ماه تمام تی وی نداشتم اونم بادوتا بچه تو کروناها

میگفتم اینو بخدمیگفت گرونه نخرید

سه ماه عزو جز کردم بعد۱۳ سال دیوارخونه رنگ کنیم سیاه شده بود گفت باشه و من هزاران امید داشتم رفتم توحیتط فرش شستم بامادرم اونم حیاط کوچیک با بدبختی کلی خونه تکونی و اینا بعد رنگ نکرد زد زیر حرفش بعدم من افسردگی شدید گرفتم تهوع عصبی سردرددای شدید ۱۵ کیلو کم کردم این نامردی این خساسته

یعنی سالی دوبار لباس نمیخره برا خاهرت

بگید یه خرجی ثابت بده بهش چقدر درامد دامادتونه

خلاصه بابام جنازمو ازخونمون کشید بیرون گفت دیگه با این آشغال زندگی کنی

الان رفته خونه رو رنگ زده و نونوارکرده بنایی کرده وسیله خونه گرفته ولیی دیگه دلم باهاش نیست برام بی اهمیته

چون نوشدارو بعدمرگ سهراب بیفایدس 

الانم حاضرنیست چیزی به اسمم بزنه حتی طلاهایی که ازم فروخت نخرید برام

اصلا شاید نخواست دوباره شوهرکنه این چه فکرایی تو جامعه ماست بخدا منم فامیلم روانی کردن که جداشی شوهر گیرت نمیا د و برات پیرمرد میاد

اصلا میخام نیاد خودم تحصیلکردم کلی هنریاد دارم میرم سرکارهمونجور که خونه شوهرمم میرفتم سرکار 

گوربابای شوهر اینجوری میخام نباشه

خساست داریم تا خساست یکی میبینی شوهرش هیچی نمیگیره داره نمیگیره سالی یک بارم لباس یا فروشگاه نمیبره . یکی میبینی میبره ولی خب خانومش خیلی طلب میکنه یا هروز چیز جدید میخواد .بعضی. وقطا طرف درامدش کم میشه اگه کاسب باشه خب مجبور یکم کمتر خرج کنه خب بعضی وقطا میبینی درامدش خوب شده برا زنش خرج میکنه .

مهریم گذاشتم اجرا از حلقش میکشم بیرون چون هرچی صحبت کردیم گفت برگرد یماه زندگی کن بعد به اسمت کنم منم گفتم زکی تا به اسمم نکنی برنمیگردم

وای

دلم آتیش گرفت.

اگه میشه با من مرتبطش کن. ۲۷ سالم بود با یه دختر ۴ ساله جدا شدم.

بعد ۹ سال به خیال خودم با یه انتهاب خوب ازدواج کردم.

حالا روزی هزار بار میگم غلط کردم.

طفلک دخترم داغون شد با ناپدری بی رحم