روز 6 بهمن 1398 عصر بود ک فتم خرید ک دیدم تو ماشینش نشسته از تو اینه چهرشو دیدم شناختم ولی اون منو ندید انقدددددد خوشحال شدم ک نگو سریع رفتم ی مغازه جلوش بعد ک اومدم بیرون منو ببینه از جلو ماشینش رد شدم دید منو بعد ک رد شدم از ماشین اومد پایین و دنبالم اومد دیگ دنبالم بود ی دوستشم باهاش بود.
و بعدش شب ک خونه بودم همش تو فکرش بودم ایدی اینستا اون دوستشو ک همراش بود داشتم بهش پیام دادم گفتم سلام ببخشید شما دوست فلانی هستی میشه پیجشو بدی بهم ؟ ک گفت شما کی هستی . گفتم اگه سوال کرد بگو اسمم هستیه... ( اسمخودم)
گفت باشه و بعد چن دیقه ایدیشو داد.
اولش نخاستم من بهش پیام بدم گفتم زشته فقط رفتم پیجشو ببینم ک شاید اصن با کس دیگ ای باشه ک پیجش قفل بود و بیخیالش شدم