فردا شوهرم میره باغ،قرار بود با هم بریم تا واسه منم تنوع بشه،الان اومده میگه ب بابام اینام گفتم بیان🙄منم گفتم خوش بگذره من نمیام،الانم همش اصرار میکنه منم برم،حالا فکر نکنین دوستم داره ها،منو میبرن ک بساط نهارو پهن کنمو جلوشون خم و راست بشم،برگشته میگه پدرومادرمم،وظیفمه بهشون خدمت کنم،منم گفتم اوکی حله،ببرشون ولی من نمیام😕واقعا اینطور مردا رو درک نمیکنم،چرا ازدواج میکنن
😒😒😒😒😒بمونین خدمت کنین دا