واقعا دیگه خسته شدم انقدری که دلم میخاد تک تک عیب های خودمو پیدا کنم و ببینم میشد کاری کرد و من نکردم
چی شده عزیزم؟
چرامشگلو از خودت میدونی؟
آخی عزیزم ، چقدر رفته رو مخت که دیگه به بن بست رسیدی الهی خیر نبینه
بذار خیالتو راحت کنم شما آسه بیای آسه بری هم اونی که دنبال بهانه س، بهانه شو پیدا میکنه
پس در خودت دنبال ایراد نگرد
واقعا دلم میخاد یه نفر که رابطه ی خوبی با خونواده ی شوهرش داره از کارایی که میکنه بگه من بفهمم کجام خطا داره
پس بنظرت چیکار کنم تابتونم ارامش زندگیمو حفظ کنم ؟؟؟من کلن ادم ساکتی ام ولی اون متلک پرونه هم خودش هم بچه هاش و اگه من بخواب جوابشو بدم شروع میکنه به سلیطه بازی و لباس پاره کردن و ظرف شکوندن انقدر من و ترسونده که هزار تا مرض گرفتم
بخدا از همه نظر ازشون سرترم هم قیافه هم تحصیلات هم خانواده هم عرضه انقد که پسرشون الان از باباش بیشتر سرمایه داره
خودمم اصن دلم نمیخاد ببینمشون ،شوهرمو چیکار کنم؟هربار که خواستم فاصله بگیرم ازشون یجوری با رفتاراش به من فهموند اگه من رابطم با خونوادش خوب نباشه تو خونمون رنگ شادی دیده نمیشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
