2777
2789

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مجرده و هنوزم تو مهمونیا که هم و می بینیم میفهمم که دوسم داره.

الانم از کار بیکار شده و افسرده شده یکم


این کاربر طبع طنز خودرا از دست داده و حوصله هیچکس و هیچ چیز را ندارد 

دیگه هیچوقت حس عشق رو باز تجربه نکردی؟

نه به نظر من عشق ی بار اتفاق میفته بعدش دوست داشتن و تجربه میکنی نه عشق و 

خدایا هر کسی چه نیک چه بد برای من خواست اول نصیب خودش کن آمین یا رب العالمین... دوست عزیزی که نظرت با من همخونی نداره لطفا ریپلای نکن که بگی خیلی بلدی باشه تو خوب ✋✋.          وزن اولیه 67... وزن فعلی 64... قد 170... وزن هدف62... باشد تنبلی را کنار گذاشته ایده آل شوم😎عضو شدم در بامداد خمار... 

تو فرو‌شگا هش حسابدار میخاست منم رفتم فرم پرکردم دیگه از اونروز دیدم رفتارش بامن تا رفتارش با بقیه کارمنداش فرق میکنه این شد که دیگه شد شوهرم😂

دل مرنجان،که ز هر دل به خدا راهی هست💛💎میشه یه صلوات بفرستین زودتریه کار خوب واسه شوهرم پیداشه بریم سرزندگیمون🥺خسته شدم😭

کسی که دوستش داشتم تو سن 26 سالگی باهاش آشنا شدم .خیلی مدعی بود که دوستم داره و عاشقمه. تقریبا هم سن خودم بود و متارکه کرده بود تو سخت ترین شرایط روحی و مشکلاتش کنارش بودم .می گفت بخاطر خودت می خوامت و هیچ چیز نمی تونه دلسردم کنه نه پول و ثروت برام مهمه نه هیچ چیز دیگه فقط خودت و تا تو نخوای فاصله بگیری من ترکت نمی کنم .باورم شده بود 3 سال باهم دوست بودیم دوست داشتم باهم ازدواج کنیم و اون هم با اشتیاق پذیرفته بود .ولی به محض اینکه یه مرد ثروتمند ازش درخواست ازدواج کرد در عرض چند روز و در اوج ناباوری رفت و می دونم که باهاش ازدواج کرده.... روزگار عجیبیه....

ماهم فامیل بودیم باهم.هردو به هم علاقه داشتیم ولی از دلِ هم خبر نداشتیم.چندماه با گوشی پیامک میدادیم بهم.تااینکه خودش گفت دوسم داره و خواست براش صبرکنم تا بره خدمت و برگرده و....

۱۶سالگی همسایمون بود، اوایل ازش متنفر بودم ولی بعد از یکسال دلمو بهش باختم

عشق ما ممنوعه بود میدونستم بهم نمیرسیم ولی نتونستم ازش بگذرم

۴سال با جون و دل با هم بودیم ولی چن بار اومد خاستگاریم خونواده م مخالفت کردن

بعدش منو شوهر دادن، اونم الان ۴سالی میشه ازدواج کرده

۱۲ سال از اون روزها میگذره ولی هنوز نتونستم فراموشش کنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز