فقط آرش اومد قسمت خانوما. یه کت شلوار مشکی پوشیده بود با پیراهن سفید. خیییلی خوشتیپ شده بود😍.
خب بزارین دقیق بگم همه چیزو بعدا نگید قشنگ تعریف نمیکنی. خانوما دونه دونه میومدن تو. همشونم اول به من نگاه میکردن
خاله آرش ازم خواست که ماسکمو بردارم تا به قول خودش روی ماهمو ببینه😁. منم برداشتم کمی تا ببیننم. آخر از همه هم آرش اومد تو. ای ندید بدیدا هم زل زده بود به من. اون زل زده بود به من بقیه هم زل زده بودن به ما😂
کسی دیدیدن با جادو و دعا ب عشفش برسه؟
عکستو میذاری؟
بگو استارتر جواب کامنتارو بعدا میدی
دست هر کدوم از مهمونا هم یه سینی بود. ما ترکا همچین رسمی داریم حالا شما رو نمیدونم. یه سینی میوه، یه سینی شیرینی، یه سینی کله‌قند و قندشکن و دفتر بله‌برون و قران، یه سینی هم پارچه چادری و پارچه مجلسی، انگشتر نشان، یه دستبند که هدیه مامان بابای آرش بود.
همه رو هم تو باکس‌های آماده تزئین کرده بودن.
به دختر خاله‌م سپرده بودم از لحظه به لحظه مراسم فیلم و عکس بگیره.
یادم رفت بگم آرش هم یه دسته گل بزرگ برام گرفته بود. البته قبلش چند تا عکس برام فرستاده بود که خودم انتخاب کنم. میدونستم چه شکلیه😁
دسته‌گل رو داد بهم و در همون حال هم آروم در گوشم گفت خوشگل خانم.
بعدش با همه خانومای فامیل ما سلام علیک کردن و به هم معرفی شدن.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
9 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
