کمک کنید خیلی ناراحتم واسه مامانم. آخه بابام هر روز داره بدتر میکنه. یه دختره ی هرزه شمالی گیرش افتاده نمیدونم بابامو جادو کرده که دیگه خونه بند نمیشه و همش تو گوشیه.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
نزدیک 60،سالشه. اون دختره متولد 75. مامانم از وقتی یادمه همش در حال کار کردن و کمک به بابام بود از اون زناس که اصلا آرایشگاه نمیره همه چی رو بلده و تو ی ورشکستگی بابا م کلی ناراحتی کشيديم حالا حقش اینه