وقتی بعد یه عمر گناه
از خودت خسته شدی و
حالت از خودت بهم میخوره
و درمانده شدی و نمیدونستی چیکار کنی
هیچ کسیو پیدا نمیکنی که بهش پناه ببری
و حتی شرمت میشد که اسم خدا رو بیاری،
خدا خودش صدات میکنه
که ای بنده ی من! ای عبد من !
کجای کاری؟! من تورو برای خودم آفریده اماا!!🙂🥀
چرا به غیر من امید بستی؟! منو ناتوان دیدی؟! فراموش کردی خدایی داری؟...😞
عشق یعنی همین
که خودت رو در حد معشوق نمیبینی!
شرمت میشه که بری پیشش و ابراز محبت کنی!
ولی اون خودش میخونت به سمت خودش 🙂
میگه بیا بیا بنده ی من که خیلی وقته منتظرت بودم!💖
چه وقتی بهتر از امشب برای #عشقبازی
خدا آغوشش رو باز تر از همیشه کرده
ما ازش رو برگردونیم؟🙂💔