چند وقته انگار واسه هم هم حرفی نداریم بزنیم.دیگه بهم ابراز علاقه نمیکنه و منتظره من بهش بگم و وقتی میگم هم با غرور رفتار میکنه و عین سگ پشیمون میشم ک چرا باید نگهش دارم.وقتی اونم باید واسه زندگیش منم راضی نگه داره.نمیدونم چرا عادی شدیم.من ادم سرزنده و شوخی ام.اما دیگه چقدر بگم و اخرش بگه هیچ موجودی جز انسان ماده اش وراج نیست