عزیزم چرا اجازه دخالت میدید یه لبخند بزن بگو باشه کار خودتو بکن من سیسمونی رو خودم خریدم آوردم خونمون حتی کسی هم دعوت نکردم وسیله های بچمو ببینه جاریم پدرش خرید کلی همه رو دعوت کرد انگار آپولو هوا کرده بعد مادرشوهرم از من ناراضی بود که دعوت نکردم چرا وسیله ها رو ببینند برا خودتون زندگی کنید نه دیگران.
بگو قرارنیست من مثل بقیه زندگی کنم،من زندگی خودمو دارم خانوادمم بااینکه وطیفشون نیست ولی بیش اندازه لطف کردن وساپورتم کردن
آخه اصلا عزیزم اونا که دخالت می کنند بیکارن و خاله زنک به نظرم من حتی سن بچه های داداشمم دقیق نمیدونم خونشون سال به سال نمیرم که خودشون زنگ میزنند که چرا نمیای.واقعا فقط آدم بیکار برا این چیزها وقت داره.
اصلا پیش شوهرم نمیگن بعد که حرفاشونو زدن انتظار دارن به شوهرم نگن
میگن اره الان می ره به شوهرش میگه خواهرشوهرم میگه خب بده بگه داداشم میخواد باهام بد شه
بعد مادرش میگه مگه خواهر برادر بد میشن خودش بد میشه
خواهرم میگه تو خیلی خیلی صبوری
من حتی سیسمونی نخریدم نذاشتم بابام بخره گفتم من بد میدونم کسی برای بچه ام خرید کنه خیلی محدود و ضروری خرید کردیم حتی تخت و کمد و کالسکه و کریر و خیلی چیزهای دیگه نخریدم هرکی هم چرت گفت لیخند زدم گفتم من اینجوری راحت بودم شما انشااله جوری که دوست داری انجام بده
خوچرابهش نمیگی بدبخت نباش سوارت میشن
اصلا رو نده بگو بچم با سلیقه خودش دوچرخشو مبخره.حالا که به روت اورده شماعم بگو چه کارایی نکردی باخنده و شوخی بگو که بحث پیش نیاد
منم اصلا سیسمونی کامل نگرفتن مامانم اینا.اصلا هم نشون کسی ندادم.اگرنشون بدید حرف توش درمیاد ،این رسما اشتباهه که شیسمونی نشون میدن.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
