سلام خانوما قضیه از این قراره من پدر و مادرم مریضن و هیچ کس و غیر از ما نزدیکشون ندارن به کارهاشون میرسیم و دکتر اینا میبریم اما این وسط چن بار کدورت بینمون پیش اومده و شوهرم میگه اشتباه از من بوده هر روز میرفتم میگه اگه زود زود نمیرفتم این حرفا پیش نمیومد مشکل هم اینه گاهی اختلاف نظر پیش میاد که پدرم عصبانی میشه حرف پیش میاد شما جای من بودین چکار میکردین سعی میکردین دوباره مثل قبل بشیم یا نه فاصله رعایت بشه ماهی سه بار بریم بهشون سر بزنیم کاری داشتن انجام بدیم اما دیگه هرروز نریم که بیشتر از این احتراما از بین نره؟؟؟؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این راه به نظرم بهترین راهه حالا با خودشون مشورت کن ببین چی میگن حتما بهشون بگو موقتی چون تا حالا رو ...
گفتیم عزیزم قبول نکردن حتی برادرم ک تهران کار میکنه خونه خواهرم میمونه مجرده گفته بیاین اینجا خونه بگیرم زندگی کنیم نرفتن البته تازگیا مامانم بخاطر برادرم راضی شده بره اما بابام اصلا راضی نمیشه... تازه توقع دارن برادرم وقتی ازدواج کرد بره روستا زندگی کنه اینم فک کنم غیر ممکنه...