یه خانومه آمده بود پیش دکتر زنان بعد اونجا داشت برام تعریف می کرد خیلی استرس دارم برای باردار شدنم!! گفتم چرا می گفت مامانم و مادرشوهرم تاریخ پریودم می دونند می گفت همون موقع ها زنگ می زنند هر روز که چی شد ؟ باردار شدی؟ پریود شدی؟
گفتم خوب اونها از کجا باید بدونند که شما قصد بچه دار شدن دارین؟ می گفت خودم تا بی بی چشم یه هاله کمرنگ میافته انقدر خوشحال می شم زنگ می زنم به همه فامیل می گم بعد دو روز بعدش که پریود می شم انقدر اعصابم داغون می شه که حالا جواب اینهمه رو چی بدم!!! می گفت تا حالا ۶ بار این اتفاق افتاده!!!! گفتم خوب تو خودت به خودت فشار عصبی وارد می کنی!!! خودت انداختی گِل زبون مردم بعد می گی با حرف اینها چیکار کنم!!!!