برای من خیلی سخت بود. اولش هورمون های بارداری فروکش میکنه و یه حال افسرده طوری آدم داره. مخصوصا اگر بچه خیلی گریه کنی همیشه حس میکنی مادر خوبی نیستی. تا کم کم قلق بچه بیاد دستت و بدنت آروم به حالت اول برگرده این مرحله برای من سه ماه طول کشید. من دور از خانواده هم بودم و برای زایمان هم تنها بودم و شاید برای همین دیر روح و جسمم ترمیم شد.
بعد خیلی شیرین میشه یه مدت تا هجده ماهگی من سعی کردم این مدت هر روز دو سه ساعت با بچم پیاده روی برم و وزنم برگشت به قبل از بارداری و خیلی روحیم قوی شد )کرونا نبود هنوز)
بعد دوباره قشقرق ها ی بچه شروع میشه از نزدیک دو سال. تو این سن شروع میکنن و مستقل شدن و شخصیت گرفتن و حجم احساساتی که حس میکنن زیاده و سر هر مساله ناچیزی کلی گریه زاری و رفتار های ضد اجتماعی 😬 بروز میدن. من تو این مرحله م. دارم سعی میکنم با مطالعه و آگاهی بهتر درکش کنم و تنش رو به حداقل رسوندم
تغییرات من این بود«خیلی روی خودم و احساساتم مسلط تر شدم. خیلی رشد کردم. البته آسون نبود اصلا. سعی کردم خودمو هم فراموش نکنم که خیلی نکته ی مهمیه به نظرم. خیلی صبورتر شدم . »