سلام دوستان . من حدود یک سال بود که با خانواده شوهرم قهر بودم و اصلا رفت و امد نمیکردم و اونا هم البته محلم نمیذاشتن و حتی مادرشوهرم پیامم رو هم باز نمیکرد بخونه .. تا اینکه دو روز پیش خود مادرشوهرم بهم زنگ زد و دعوتم کرد که ابطار بیاین خونمون . منم برای رضای خدا قبول کردم و امشب رفتیم ولی وقتی دیدمشون خیییلبییییی حالم بد شد و تمام بدی هایی که بهم کرده بودن اوار شد روی سرم . به زور خودمو نگه داشتم تا مهمونی تموم شه .. وقتی هم که اومدیم خونه تا دو ساعت داشتم گریه میکردم
بچه ها بنظرتون من چیکار کنم . اصلا نمیتونم با مادرشوهرم روبرو بشم . حالم ازش بهم میخوره ..
بچه ها راستی یه سوال . کیا تو این جمع طلاق گرفتن . زندگی بعد از طلاق چه شکلیه ؟ ادم پشیمون نمیشه؟؟ ممنون میشم هرکی میتونه کمکی بهم بکنه و منو راهنمایی کنه