بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
زیاد پیش میاد یه بار یکی از بچه ها الکی داشت با گوشی حرف میزد مثلا با شخص مهمی بعد یه دفعه ای گوشیش زنگ خورد
نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم در خراسان همه منتظرند تا قیام کنید و به شما بپیوندند.چرا نشسته اید و هیچ کاری نمیکنید؟ امام به هارون مکی فرمود تنور را روشن کن. وقتی تنور خوب داغ شد به من گفت ای فلانی: داخل تنور شو. من ترسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا مرا به اتش مجازات نکن و از من درگذر. فرمود: از تو درگذشتم. آنگاه امام به هارون مکی فرمود داخل تنور شو.هارون رفت و داخل تنور نشست. امام مشغول صحبت شد و ما با تعجب نگاه میکردیم که چه بر سر هارون خواهد آمد. لحظاتی بعد امام به او گفت میتوانی بروی و به اموراتت برسی.هارون بلند شد و بدون اینکه اسیبی دیده باشد خداحافظی کرد. امام از من پرسید در خراسان چند نفر مثل این سراغ داری؟ گفتم حتی یک نفر هم نیست. امام بلند شد و در حالیکه ما را ترک میکرد با صدایی آرام فرمود: ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
من فقط پلاکو گفتم فرداش شوهرم میره همه رو میذاره کف دست مادرش
از حجالت مردم
فقط به خدای مهربونمون اعتماد کن و به ائمه متوسل شو برات ناممکن هارو ممکن میکنن❤❤خداااااجونمممم❤میشه دستای منم مث دوستای نی نی سایتم پرکنی میدونم که ناامیدم نمیکنی از امشب امیدم هیییچ احدی نیست فقط امید به رحمتت دارم .پس تنهام نذار .من تجربه تلخ حاملگی خارج رحم دارم دعا کنید بارداری بعدیم سالم باشه 😢😭
منم یه بار الکی اینکارو کردم منتها قبلش صدای گوشی رو بستم. چون اون دوستم وقتی گوشیش زنگ خورد فکش کج شد
نزد امام صادق علیه السلام رفتم و گفتم در خراسان همه منتظرند تا قیام کنید و به شما بپیوندند.چرا نشسته اید و هیچ کاری نمیکنید؟ امام به هارون مکی فرمود تنور را روشن کن. وقتی تنور خوب داغ شد به من گفت ای فلانی: داخل تنور شو. من ترسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا مرا به اتش مجازات نکن و از من درگذر. فرمود: از تو درگذشتم. آنگاه امام به هارون مکی فرمود داخل تنور شو.هارون رفت و داخل تنور نشست. امام مشغول صحبت شد و ما با تعجب نگاه میکردیم که چه بر سر هارون خواهد آمد. لحظاتی بعد امام به او گفت میتوانی بروی و به اموراتت برسی.هارون بلند شد و بدون اینکه اسیبی دیده باشد خداحافظی کرد. امام از من پرسید در خراسان چند نفر مثل این سراغ داری؟ گفتم حتی یک نفر هم نیست. امام بلند شد و در حالیکه ما را ترک میکرد با صدایی آرام فرمود: ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این (هارون مکی) نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما به زمان مناسب آگاهتریم.
شده ولی جم کردم توجیه گریم عالیع کلماتو چنان میپیچونم بهم ک طرف خودش خودشو گم میکنه😂✌
اون کسی ک نظرش بر خلاف نظر شماس دشمنت نی ی انسان دیگس تو این کره خاکی:)خیلی دوس دارم ب اونایی ک میان ب ادما میگن تو هنوز بچه ای و ممکنه این مسئله رو درک نمیکنی بگم سن آدما فق و فق ی عدده ممکنه ی بچه ۱۵ساله فکرش اندازه ی ادم ۳۰ساله کار کنه:))))) اگه قرار باشه همه نظراتشون یکسان باشه اصلا دنیا قشنگ نبود باید حتما زشتی باشع ک زیبایی قشنگ بنظر بیاد✨