توعقدبودم دقیقادوروزازعقدمون گذشته بودباهمسرم توپارک نشسته بودم نیمه اردیبهشت بود وهواهنوزخنک بود تازه ام سبزه هاروآب پاشی کرده بودن یک نسیم خنکی میوزیدمنم تاسردم میشه سریع بینی ام کیپ میشه داشتم مثلا خیلی محجوبانه حرف میزدم صدام کیپ شد نفسم درنمیومدبافشاراومدم نفس بدم بیرون تاصدام دربیادعذرمیخوام آب بینی ام بادکردعین بادکنک اومدبیرون حالاهمسرمم نگاش توصورتم قلبم ازجاکنه شدلعنتی همون طورپرازبادرودماغم بوداین ور،اونورمیشدامانمیترکیدداشتم دق میکردم نصف بدنم فلج شده بود😩😩یادمه فقط گفتم ای واییی...😱😱همسرم گفت هواسرده منم لرزم گرفته بیابریم توماشین ولی توچشماش دیدم داره ازخنده منفجرمیشه😁😁
اینو یکی از کاربرا نوشت کپی پیست کردم . نخوندمش ولی هر کیخوند گف خنده داره . حوصله ندارم بخونمش . کلاسم دارم حضوری