دیشب شوهرم وسط دعوا میگفت تو اگه زن خوبی بودی....

چرا خودکشی طلاق بگیری که بهتره

خواهش میکنم جانم😊❤️❤️❤️

سعی کن پولت رو بگیری

نذار همه چیز به نام شوهرت باشه

من شوهرم پسر خالمه نزدیک ۷سال اومدو رفت تا جواب مثبت دادم باهاش ازدواج کردم خیلیم دوسم داره ولی اینکه حرمت مادرمو بشکنه این کارو نمیکنه چون خالشه بعدش مادرم تا حالا تو زندگیمون دخالت نداشته حتی طبقه بالای خونمونه اون دفعم من از عصبانیت انقدر جیغ زدم اومد ترسیده بود اتفاقی برای من افتاده هرچقدرم شوهرم میگفت جیغ نزن من بیشتر جیغ میزدم میگفتم که همه بفهمن تو ادم بدی هستی اعصابمو خورد کردی شوهرم اخلاقش جوری خیلی ارومه جلوی همه ادم مودبی در کل جلو همه خیلی خوبه همم تا حالا ازش چیزی ندیده بودن منم گفتم کاری میکنم که اون چیزی که تو ذهن دیگرانه خرابش کنم که ازت کوه نسازن ادم بسازیم هست ولی اون اتفاق خوب شد دیگه درس عبرتی شد براش که دیگه منو اذیت نکنه کاری نکنه ناراحت بشم ادم از یه جایی باید تغیر ایجاد بکنه نمیشه همیشه دعوا باشه 

بروپزشکی قانونی 

همون دیروز باید می رفتی 

هرچی بگذره آثار ضرب وجرح‌ روصورت کم می شه 

غلط کرد مگه شهر هرته مملکت قانون داره میزدی با دیوار یکسانش می کردی اون زورش بیشتر ه ولی تو هم می تونی بزنی تقصیر خودته 

عکس العمل شما در مقابل خواسته ش درست نبوده ، با سیاست و حرفای محبت آمیز بیشتر به نتیجه می‌رسی . از محبت خارها گل میشود 

موافقم

میگه بدون مهریه برو اگه حقوقتو میخای. کلا باید دعوا کنم. میگه مهریت زیاده و در اصل همه چیز من مال تو هست. دیگه چیزی به نامت نمیکنم. البته من که جدا نمیخام بشم. ببین اگه یه روزم فرضا خدای نکرده بخاد زن بگیره میتونم مهریمو بزارم اجرا و حتی حقوقمو ازش بگیرم. ولی در کل مغزش فقط پولیکه و رو ذره و مثقال حساسه. اینم بگم خیلی دوسم داره و بهم محبت میکنه ولی خرجا باید با برنامه باشه

😐😐😐😐

یه آشغال ارزش خودکشی  نداره    

برو خرج خودت کن   کیف کن   

خوب تو خونه آرایش کن تو خونه به خودت بیشتر برس  بیرون که میری آرایش کم کن منم شش سال از شوهرم کوچیک ترم پرستاری قبول شدم نذاشت برم گفت محیط دانشگاه مناسب نیست مامانم کارمند همیشه ناراضی بود که کار می کنه منم خیلی گیر ندادم خداراشکر هم دیگه رو دوسم داریم شش سال باهم هستیم نه کتک خوردم نه حرف بی ادبی همیشه هم هرچی خواستم نه نگفته ولی رو پوششم خیلی حساس نمیگم دعوامون نشده شده یبارم وسط دعوا اومد منا بزنه محکم بغلم کرد بوسید دوتامون خندیدم خودشم همیشه میگه دعوای منا باور نکن باتو دعوا نکنم با کی کنم 

من یه بار وسط دعوا شوهرم اومد بزنه کتری آبجوش داشت رفتم بلندش کردم گفتم اگه بیایی جلو ریختمش تو صورتت و می‌دونه در این حد احمق هستم که بریزم . وسط دعوا شروع کرد عذر خواهی و خواهش کتری رو بزار زمین منم گذاشتم سر جاش . خیلی احمقانه است که تو این دوره زمونه اجازه بدی کسی کتکت بزنه باید تو هم می‌زدی غلط کرده عصبی شده . تو هم هر وقت عصبی شدی با لگد بکوب تو قسمت خصوصی بدنش تا حساب کار دستش بیاید. 

تو رو خدا ندارید کتکتون بزنن مگه مردا  چی هستن که همچین اجازه ای به خودشون میدن