سلام من 3ماهه عروسی کردم کار شوهرم جوریه ک میرع روستا برای کار45 دقیقه فاصله هست تا اینجا بعد گاهی دوسه شب نیست سه روز پیش رفت گفت فردا شب میام اما نیومد باهاش قهر کردم زنگ زد کلی نازمو کشید تا اشتی کردم امشب گفتم حتما میاد پا شدم شام پختم تا الان نیومد الان زنگ زد ک فردا خونه داییم دعوتیم و اینا منم گفتم نمیام گفت گوه خوردی گفتم خودت و ... دعوا شد گفت اخر شب میام میبرمت خونه بابات طلاقتو میدم .....و کلی فحش و داد من چ کنم الان
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
زندگی میدون جنگ نیست که ایشون یه چیزی بگه شما دوتا بگی .کار داشته و نتونسته بیاد شرایط کاریشو درک کنید .قهر کردن الکی و نازکشیدنای زوری سردی میاره تو زندگی
من یک روستایی هستم 🤗اینجا بدنیا اومدم و اینجا ازدواج کردم 💑بعضیا اگه بخوان کسی رو تحقیر کنن بهش میگن دهاتی 😔من دهاتی ام 😊دهاتی فحش نیست 🌹پنجره ی خونه کوچیکم هرروز رو به آسمون و کوه و دشت و درخت باز میشه 😍مرغ و خروس و گنجشک ها پایین پنجره هر روز منتظر خرده نون های منن😁اینجا لذت هایی رو داریم که فوق العادس 😉نون و کلوچه محلی ،پیاده روی توی طبیعت ☺لباسهای رنگارنگ و سادگی و صمیمیت ❤برات یه آرزوی خوب میکنم دوستم 😍دلت شاد باشه و تنت سالم و یه روز خوب توی یه روستای قشنگ 😍کنار مردمی که مهربونن🌹
عزیزم اول ک ماشین نداریم دوم ک اون شبا چند بار مجبوره بره سر زمین و بیاد
اهان خب پس مجبور بنده خدا پس الکی باهاش دعوا نکن که اعصاب جفتتون خرد شه عزیزم
فقط 11 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️
تو فقط قلف شوهرت دست نیومده ، عزیزم. با مردی دارم زندگی میکنم اکر بگم هیولا کم گفتم ، بد صفت ترین آدم ، بی شرفترین آدم ، اما خداشاهده نه دعوا داریم نه کتک
اختیار کامل خودمم دارم ، چون شناختمش ، قلقش دستمه
چقدر مادر بودن بده حتی نمی تونی آرزوی مرگ کنی،، یه صلوات مهمونم کنید