اولین باری بود که این رفتار ازم سر زد. بیشعور درونم فعال شد و یه گندی زدم که بابتش ب طرز عجیبی ناراحتم.با اینکه طرف مقابل درکم کرد و به روم نیاورد و یه جوری رفتار کرد ک انگار ناراحت نشده ولی من از درون از خودم بدم اومد. و خیلی سعی کردم کارای خوب زیادی انجام بدم ک بشوره ببره. ولی هنوز ب بیشعوری خودم فک میکنم و از خودم بیشتر بدم میاد. من از 4 سال پیش بخاطر یه شکست که عشقی نیست. افسردگی شدید گرفتم و همش دلم میخواست بخوابم و بزرگترین تفریحم خواب بود چون تنها راه نجات من از افکار منفیم خواب بود. ولی من درمورد این موضوع هیچی ب خانواده ام نگفتم و 4 سال با خودم کلنجار رفتم که یکم بهتر بشم ولی موفق نشدم و برام مهم نبود که روزام چجوری میگذره و فقط منتظر مرگ بودم. الان 2 ماهه ک بعد از کلی کتابای روانشناسی و فیلمهای انگیزشی و... تونستم یکم ب خودم بیام و بی تفاوت نباشم و به هدفام فک کنم و براشون تلاش کنم.و کلا اون 4 سالو داشتم فراموش میکردم ولی 1 شنبه مامانم بیدارم کرد که برم باشگاه و منم حاضر شدم که برم بعد مامانم شروع کرد که تو هیچی نمیشی تو بی اراده ای اون 4 سال ولت کردم ک الان نتیجه اش اینه و... من بهش گفتم مامان بسه تو رو خدا تمومش کن بذار خودم تصمیم بگیرم برای زندگیم... ول نکرد و ادامه داد که 4 سال نتیجه اش چیشد تو رو باید هل ت بدیم خیلی ضعیفی هیچی نمیشی. منم رفتم تو اتاق. اومد تو اتاق ادامه داد. منم بهش گفتم ک بره بیرون ولی نرفتم 4 بار بهش گفتم ولی فایده نداشت بعدش اصن دیگه دست خودم نبود چون اون 4 سالو بهم یاداوری کرده بود اعصابم به هم ریخته بود و انگار تو حال خودم نبودم جیغ میزدم ک بره بیرون بعد از کلی داد ها و گریه های من قبول کرد و رفت . من خوابیدم و بعدش اصلا ب روم نیاورد و ناراحت هم نبود کلی بهم شربت و دمنوش داد با یه روانپزشک هماهنگ کرده ک شنبه بریم پیشش انگار باورش شده که واقعا حالم خوب نیست و تظاهر به خوب بودن میکنم. ولی من عذاب وجدان بدی دارم. دست خودمم نبود واقعا حتی اومدم تو اتاق ک بهش بی احترامی نکنم با این وجود خیلی اعصابم خورده ب نظرتون چجوری از دلش دربیارم؟
به نظرم مامانت باید از دلت دربیاره 🙄🙄این سری مادر مقصر
خدایا هر کسی چه نیک چه بد برای من خواست اول نصیب خودش کن آمین یا رب العالمین... دوست عزیزی که نظرت با من همخونی نداره لطفا ریپلای نکن که بگی خیلی بلدی باشه تو خوب ✋✋. وزن اولیه 67... وزن فعلی 64... قد 170... وزن هدف62... باشد تنبلی را کنار گذاشته ایده آل شوم😎عضو شدم در بامداد خمار...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عیب نداره ... مادرته.. اصلا به دل نمیگیره ... مواظب خودت باش عزیزم ... اونطوری خوشحال میشه ..
ما پادشاه را کشتیم، سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم. حالا تنها چیزی که گیرمان آمده، یک پادشاه جدید بدتر است .. اینجا سرزمینی ست که برای آزادی جنگیدیم ولی حالا برای نان می جنگیم. نکته ی عدالت این است که همه وقتی برابر می شوند که مُرده اند.