بخدا دیگ بریدم دیگ توان ندارم..۲ ساله ازدواج کردم..متوجه شدم همسرم اعتیاد داره..۲ ماه پیش با خانوادش درمیان گذاشتم اومدن بردنش با روانپزشک ویزیت شدن کلی داروی اعصاب بهش دادن..الان هر چیزی ک نعشه ش کنه استفاده میکنه..بزور ۳۰ سالشه ولی همه چیو تجربه کرده..
سر کار نمیره ۲ روز میره یه ۱۰روز نمیره..مسئولیت هیچیو توو زندگی قبول نمیکنه..بشدت شلخته..هیچ درکی از وظایفش نداره..اصلا هدفی توو زندگی مشترک نداره..حس میکنم نمیدونه برا چی ازدواج کرده..
اگر یه ماه نون نداشته باشیم اهمیت نمیده ولی روزی یه پاکت سیگارش ب راهه..
پول قسطا..قبض های آب برق گاز..خرجای خودم..خرجای خونه همه رو من میدم..
میخام جدا شم..دیگ نمیتونم تحمل کنم..خیلی تنبله خیلی..
ما همدان ساکنیم..صبح بیدار شدم رفتم سر کار انقد شدید بارون میومد کل لباسام خیس شده بود..اومدم خونه دیدم فلاسک دوقلو رو پر کرده یکی رو چای یکی رو شکلات داغ..رو تخت دراز کشیده با گوشیش برنامه کودک میبینه بخاری برقی هم روشن..اینجور آدمی وجدان داره؟؟
مریض بشم پای خودمه..بیرون بریم پول باید بدم..پول قبض بیاد باید بدم..
تنها مسئولیتی ک بزور دادم بهش پرداخت یکی از قسطا هاس..ک الان ۳تاش عقب افتاده هر روز دارن ب ضامن زنگ میزنن..
۵ روز از خونه قهر کردم رفتم خونه پدرم..اومد دنبالم قول داد ک درست بشه..اومدم خونه دیدم خونه رو کرده زباله دونی..یعنی هر چی ظرف بود توو کابینتا همه بیرون بود..همه کثیف..همه لباسا بیرون از گمدا.. همه ابزارها وف پذیرایی..با دیدن این وضع یه هفته مریض شدم..
دردناک تر از همه اینا میدونین چی بود؟چون پول نداشت توو این ۵ روز ک من نبودم..حلقه عروسیو فروخته بود..کلا خرج کرده بود..
تورو خدا بهم بگین چطوری خلاص شم