2777
2789
عنوان

خانم های باسیاست بیان

131 بازدید | 10 پست

لطفا با اینکه طولانیه تا آخر بخونین و راهنماییم کنین چون همونطور که شما وقت میزارین برای خوندنش منم برای نوشتنش وقت گذاشتم❤


سلام خانما من تا الان کلا دو بار وارد رابطه شدم که بهتره در موردشون حرف نزنم و الان دو روزیه که با یک نفر وارد رابطه شدم که سنمو سه سال بیشتر بهش گفتم(از قضیه سن بگذریم فقط خواستم همه چیو واضح بگم) ولی مشکلی که اینجاس اصلا در مورد خودم ساسیت ندارم و آدمی هستم که وقتی اعصبانی بشم هرچی از دهنم در بیاد میگم و اصلا مهم نیست طرف مقابل کی باشه و خیلی خیلی این رفتارم خودمو آزار میده و بد دهنم،آخرین باری که کات کردم دوسال پیش بود که خیلی تاثیر گذاشت روم و همینجوری پرخاشگر و بد دهن شدم اونموقعه که با اون آقا دوست بودم خیلی ناز و عشوره داشتم و خیلی مهربون بودم و مثل بچه ها براش حرف میزدم و رفتارهای دخترونه زیاد داشتم،الان که بعد از دوساله وارد رابطه شدم اصلا اصلا نمیتونم مثل گذشته باشم یعنی از کسی که مثل بچه ها حرف میزنه متنفرم ( دلام آقایی بوشم کن) در صورتی که خودم قبلا اینطوری بودم و اصلا ناز و عشوره دخترونه رو دیگه ندارم یکی چه تو چت چه تو واقعیت از هیچگونه رفتار دخترونه ای استفاده نمیکنم چون عادت کردم،الان میخوام خودمو تغییر بدم واقعا میخوام برگردم به دنیای دخترونم به رفتارهای دخترونم،این آقا هم بهم میگفت کاش یکم مهربون تر بودی که محبت بینمون بیشتر میشد،مثلا امروز میخواست بره تهران بهم گفت بیا ببینمت بعد برم ( اولین قرارمون بود ) منم حاضر شدم که برم یه سری مشکلات پیش اومد نتونستم برم و از خجالت جواب تلفناشو نمیدادم ولی خودش پیام داد کفر کرد منم جواب ندادم که اومد واتساپ منم فقط یه دلیل ساده واسش اوردم که نتونستم بیام و اونم گفت فدای یه تار موت و چیزی نشده که خودتو بخاطرش ناراحت کنی من میخوام بیای پیشم ولی اگه ذره ای ناراحت میشی یا مشکلی پیش میاد اصلا فکرتو درگیر اومدن یا نیومدن نکن(میخواست ساعت ۵ بره تهران ما از ساعت ۳ قرار گذاشتیم که تا ۵ پیش هم باشیم اون الان دوساعت معطل شده بود و الان واقعا اگه من جای اون بودم هرچی از دهنم در میومد میگفتم و رابطه رو تموم میکردم...

ولی واقعا از این همه مهربونی اون و اینکه خودم نمیتونم مثل دخترا براش ناز و عشوه بیام نمیتونم دلم میگیره(خودش میگفت من دوست دختر های زیادی داشتم ولی تو با همشون فرق میکنی )

راستی این آقا خیلی باسیاسته مثلا میگفت هرکی با من رل بوده بهترین بوده چون من همیشه بهترین هارو انتخاب میکنم و هرکی الان مال من نیست مطمعن باش بهترین نبوده،

من خیلی خیلی مغرورم و دست خودم نیست یعنی قبلا وقتی میخواستم با اون دو نفر وارد رابطه شم حداقل از هشت ماه قبل نازمو میکشیدن و منم زیادی مغرور بودم

ولی اولین شب این آقا این حرفو زد(یک کلام،رلم میشی یا نه ؟) منم بدون فکر کردن گفتم آره و الان خودم باورم نمیشه که این آدم مغرور اینجوری ساده و بی ذوق وارد رابطه شه،

بعد میگفت من همیشه بهترین هارو به سختی به دستم میارم و نمیزارم به راحتی از دستم برن، واقعا من بهم بر خورد چون من بدون هیچ بهونه و ناز کردنی باهاش رل زدم و تموم شد رفت دیگه نمیدونم منظورش از اون حرف چی بود...

این آقا مثل خودم بد دهن هست خب دیگه جوونه امروزیه مثل بعضی از پسرا، ولی خودش رعایت منو میکنه،مثلا دیشب وقتی داشتیم حرف میزدیم من هواسم نبود یه فوش دادم اونم یه فوش داد و من خیلی ناراحت شدم و قطع کردم که اومد گفت چیشده و فلان اصلا به رو خودش نیورد که منم گفتم از چی ناراحت شدم گفت تقصیر خودته خودت اول بدون چی از دهنت در میاد بعد منتظر جوابشم باش،بعدشم گفت حیف دوست دارم وگرنه قبلا آخرین نفری که همچین حرفی به من زده رو ..... کردم 

خلاصه بگذریم از اینا ، بعد اولای رابطه میون حرفاش میگفت من کسیو مجبور به موندن نمیکنم و فلان چون خودش میخواد بره....

ولی خیلی راحته مثلا میگفت عمو تو دهنتو بخوره منم بهش تذکر دادم که از این پرو بازیا خوشم نمیاد، کمتر کرده ولی فعلا تغییر زیادی نکرده با اینکه خیلی دارم میگم از این حرکاتات خوشم نمیاد،(خودمم بی عیب نیستم ولی اومدم که خودمو اصلاح کنم)

چون من آدمی هستم که سخت اعتماد میکنم و اگه الان رابطه رو به هم بزنم معلوم نیست چندسال دیگه باز وارد رابطه شم یا اصلا ازدواج کنم...

واسه همین میخوام این رابطه با بقیه رابطه ها فرق داشته باشه و مشکلی پیش نیاد و پایدار باشه...

دوستان همه ی صفات اون آقا و خودم رو بدون هیچ ویرایشی نوشتم پس لطفا رو راست باشید و اگه کمکم کنید که فقط یک ذره تغییر کنم تا آخر عمر واستون دعا میکنم و مدیونتونم،

الان از شما میخوام که عیب هایی که خودم نمیدونم رو از میون چت هام فهمیده باشید رو بهم بگید و همچنین مال اون آقا رو و بگید که کدوم رفتارم مشکل داره که تغییرش بدم و تاثیرات مثبت بزاره و اینکه میخوام این آقا وابسته بشه بهم...

لطفا حرفاتون رو رک بزنید و باور کنین میتونین با یه حرفتون تاثیر بزرگی رو اصلاح رفتارم داشته باشین و همچنین اون آقا.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

و یک سوال 

چرا میخای رل داشته باشی و تلاش میکنی نگهش داری؟

از کجاومیدونی واسه ازدواج میخادت؟

اگه ولت کرد رفت چی؟

چرا ارزش نمیزاری واسه خودت چرا میخای تغییر کنی بنظرم خودت باش ب اون اقا هم بگو بیاد خاستگاریت ب طور رسمی و در حضور خانواده باهم اشنا شیم نه اینجوری ..میخای وابستش شی ولت کنه بره؟

و یک سوال  چرا میخای رل داشته باشی و تلاش میکنی نگهش داری؟ از کجاومیدونی واسه ازدواج میخادت؟ ...

عزیزم من قصد ازدواج ندارم وگرنه مطمعن باش اگه قصد ازدواج داشتم با کسی که تو خیابون باهام آشنا شده ازدواج نمیکردم، من کاری با اون آقا ندارم فقط میخوام خودمو تغییر بدم و میخوام وابستش کنم که بهش ثابت کنم میگه هرکی بخواد بره جلوشو نمیگیرم یعنی اینکه نباید با احساسات کسی بازی کنه و بعد اشتباه کنه و آخر سر بگه چون خودت میخوای بری برو

و اینکه چون میدونم آخرین رل زدنمه دوس ندارم مسخره بازی باشه وگرنه چرا باید واسه یه غریبه خودمو به آب و اتیش بزنم

والا نمیدونم،  اینجوری که بوش نیاد قضیه ازدواج نیس، 


ثابت کردن یسری چیزا به طرف و تغییر کردنه خودته 


خب خواهرانه، رک و رو راست 


ادا و و عشوه و لحن بچگونه خودش میاد وقتی عاشق باشی، وقتی دوسش داشته باشی هرچند تقلبیش هم هست و اونو میتونی راحت بری بهش بگی اگه میخوای بعدش عادت میکنی کم کم و برمیگرده، مثلا زنگ میزنه یه جمله ازینا اماده کن و بگو، دومین باز دوتا جمله بگو...راه میوفتی مطمئن باش...به این میگت عادت و تغییر کردن ،اما من بهت میگم  همینی که هستی بمون،  تغییر کردن واقعا سخته پس بدون الکی الکی ازین رو به اون رو نشدی اونم نخواسته و ندونسته پس شرایط تو رو تغییر داده 

واسه وابستع شدنش همش نباید که ناز و اینا کنی....

مثلا در جواب حرفاش سنگین و مهربون جواب بده (از محبت خار ها گل میشود)  مثلا وقتی باهات بعد نرفتن سر قرار اونجوری حرف زد میگفتی چقدر خوبه که اینقدر با درکی،خوشحالم، امیدوارم دفعه بعدی با اومدنم سر قرار هردومون خوشحال بشیم و بتونم حرفای قشنگتو جبران کنم


دروغ نگو....🙂احترام نگه دار... قضاوت نکن... 🙂اگه ریپ زدی و نظری برخلاف نظرم داشتی،میشنوم...فقط با احترام! 🍃

به محبتت وابسته میشه و کم کم هر کاری میکنه تا تو حرفای خوب بهش بزنی 

حالا میگی که عصبانی میشی و فحش و... 

یه چیز بهت میگم یادت بمونه

هر کسی هرررررررکسی که بتونه عصبانیت کنه در واقع بُرده و تورو شکست داده 

مشاور و فلان و بهمان اینا هیچچچچچ وقت نمیتونن به اندازهء خودت بهت کمک کنن، هر وقت در استانهء عصبانی شدن بودی این جمله ای که گفتمو به یاد بیار و به خودت بگو هه میخوام ببازم؟؟ 

والا به نظر خودت اونقدری کوچیکی که هرکسییی بتونه عصبانیت کنه؟؟ اگه بازم بعد از خوندن این حرف من به راااحتی،گذاشتی کسی عصبانیت کنه بدون خیلی حقیری....رک و پوسکنده 😊

اما اگه تلاشی برای عصبانی نشدنت کردی بدون برا خودت ارزش قائلی و منم حرفمو مس میگیرم، 

تا حالا دقت کردی کسایی که در مقابل بدترین چیزا و دعوا ها لبخند میزنن و خوش روهستن چقدر عجیبن و کم کم چقدر به دل میشینن؟؟ با این کار هم ارزشنمد میشن هم یه جورین که با وجود خاکی بودنشون احساس میکنی دست نیافتی ان 


دروغ نگو....🙂احترام نگه دار... قضاوت نکن... 🙂اگه ریپ زدی و نظری برخلاف نظرم داشتی،میشنوم...فقط با احترام! 🍃

میدونی این چیزا رو همینطور الکی نگفتم 

من یکی رو میشناسم ازززز بسسسس به خودش میرسید و تو همه پارتیا و اینا شرکت میکرد، دوست پسرش اووووو دیگه نگم.... خلاصه ایشون حسابی تو ذوق زن و ضایع کن و... اینجوری بود 

یه روز ناخواستع و اتفاقی بر حسب یه تصادفی که رخ داد با یکی اشنا شد تو اون تصادف متاسفانه همه جون خودشونو از دست دادن و فقط با زخم و اینا زنده موند و خلاصه کمک و اینا تا یکی گفت منم زنده ام خلاصه تو اون بیایون یه اتیشی روشن کردنو منتظر نجات....حالا این دختره هم زیر یه صندلی گیر کرده بود حالا درس یادم نیست پاش انگار گیر کرده بود و پسره هم ازون مذهبیا.... از همون اول که دید ازوناس شروع کرد به متلک و برادر گفتن...میتونست راحت دستشو بگیره بیارتش بیرون اما به خودش سختی داد با اینکه خودشم زخمی بود و لنگ میزد.... اینم این وسط تیکه مینداخت....خلاصه به هر زوری بوداومدن بیرونو اتیشی به پا کردن....این دختره هم همش یه چی میگفت اما هر کاری میکرد مگه عصبانی میشد از حرفاش؟؟ برعکس میخندید و خوش رو تو اون وضعیت جواب میداد....دختری که هر کاری کرد یه ذره عصبانیش کنه فایده نداشت و کم کم کلا نظرش عوض شد.... اول اصن ادم حسابش نکرد اما الان مجذوبش شده بود.... اره خواهر این داستان حسااابی ادامه داره هااا حسابییی ولی سعی کن با یاد اوری این چیزا کم کم عصبانیتت رو کنترل کنی و خوش رو باشی 

دروغ نگو....🙂احترام نگه دار... قضاوت نکن... 🙂اگه ریپ زدی و نظری برخلاف نظرم داشتی،میشنوم...فقط با احترام! 🍃
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز