مادرشوهرم کم بود3تادیگه هم اضافه شدن دیروزپسرخواهرشوهرم مامان وخواهروباباش کتک زده اینام قهرکردن اومدن خونه ما.ماطبقه بالاییم ولی راهمون یکیه .امروزسرم خیلی درذمیکرد10دقیقه خوابیدم صدبارهی صدام زدن اعصابم خورده .شوهرمم دوست دارم اما لجبازه میگه مامانم تازنده اس ما اینجاییم .توروخدا یه راه حلی به من بدین واقعا سخته .خانواده شوهرم خیلی پرجمعیتن .7تاخواهرشوهرو3تابرادرشوهردارم ویه عالمه نوه ونتیجه هاشون
شوهرتو راضی کن جابجا بشید
مثلا خونه کسی میرید هی به قاحبخونه بگو خوش بحالت خونه مستقل داری تا شوهرت بفهمه
تو که میدونستی پر جمعیت هستن نباید قبول میکردی
خود من بهم میگفتن خواستگار ۵تا خواهر داره میگفتم ای وای
فردا میان خونم چند تا دعوتی باید بدم
حالا هم یکم تحمل کن اگر نمیتونی کلا باید انقد بدجنس بازی دربیاری تا روت حساب باز نکنن که نمیشه اونوقت
ماهم زیادیم
ولی خداروشکر جداهستیم و دوهفته ای یکبار میبینمشون
یا براش عکس آپارتمان بیار بگو اینا آرزومه
مشکل خانواده همسرتون نیستن، به نظرم با کمک مشاور نظر شوهرتون رو در رابطه با مستقل شدن تغییر بدین،
اینکه خانواده پر جمعیتی هستن چیزی که شما از اول میدونستی ولی با نزدیک بودن به اونها ناخودآگاه درگیر مشکلاتشون میشی، بهتره که از مشاور کمک بگیری تا زودتر مستقل بشی
یا اینکه حداقل براشون جابنداز صدات نکنن
پسر خاله ام با مادر پیرش تو یه خونه هستن ولی ما هر وقت میریم اثر آثاری از عروس نمیبینیم خاله ام هم صداشون نمیکنه مستقلن تقریبا
به شوهرت بگو کسی میاد اطنجا خواهر و برادرات حوصله ندارم صدام نکنید بهونتم بزار اینکه نمیخام حجاب کنم و...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
