2777
2789
عنوان

قوم شوهر

251 بازدید | 19 پست

سلام بچه ها من تازه وارد نی نی سایت شدم ..

میخوام از خانواده شوهرم بگم براتون که تیکه و طعنه و کنایه  کار هر روزشونه ..تو یه حیاط باهاشون زندگی میکنم هر وقت که برادرشوهرم با زناشون و خواهرشوهرم بیان خونه مادرشوهرم (خونشون شهره دیگس)من دردسرام شروع میشه اگه برم پیششون خونه مادرشوهر یا بی محلی میکنن یا تیکه میندازن یا ایراد میگیرن اگه نرم و خونم بمونم هم پشت سرم حرف میزنن که از خونه بیرون نمیاد و...

اگه خونه بمونم و نرم بیرون هی میگن بیا بیرون بهت افتاب بخوره و از این حرفا همش دخالت میکنن که چرا بچه دار نمیشیم منم در جواب همه حرفا و کاراشون ساکت ساکتم اگه خانمای با تجربه لطف کنن راهنماییم کنن که چه جوابی بدم و چطور رفتار کنم ممنون میشم..

غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند🙃

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بگو شوهرت جواب بده بهتره  


جلویه اون خودشونو خوب میگیرن که فکر میکنه مادرش همه چی تمومه 

غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند🙃

تو نیاز نیست جواب بدی. خودتو با کسی رو در رو نکن. با همسرت درددل کن که ایشون محترمانه مدیریت کنه و تذکر بده. اگه همسرت هشدار بده با شما کاملا مودبانه و محتاط رفتار میکنن

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

ازشون درو شو برو یه شهر دیگه حداقل اماکان از اون محل برو یه محله دیگه که حداقل اینقد سختی نکشی 💔💔

تو فضای مجازی خیلی سو تفاهم ایجاد میشه و هر کسی با لحن خودش نظر میده و دیگری با لحن خودش نظر رو میخونه و سلیقه ها و فرهنگها فرسخ ها متفاوته اگه سوتفاهمی پیش اومده و امد همدیگه رو ببخشیم . 

همین که تو یک حیاط زندگی میکنین کارتو سخت میکنه


دلم خونه از دستشون اگه جلو خونمو تمیز کنم غر میزنن که بیا جلو در خونه ماهم تمیز کن 

اینجا غریبم و متاسفانه تو روستا هم هستیم و هیچ سرگرمی و کاری ندارم 

غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند🙃

کار خودتو بکن عزیزم به حرفاشون اهمیتی نده ببین در چه صورت راحت تری اگه نری راحتی نرو بزا بگن افتاب نمیبینه و فلان سعی کن حرفاشون روت تاثیری نذاره برا منم قبلا  اینجوری بود از ترس اینکه نگن نمیاد باید میرفتم ولی بعدا به این نتیجه رسیدم که بایدی وجود نداره جایی که حرمت و عزت نفسم حفظ بشه میرم در مورد بچه هم بگو خودمون تصمیم میگیریم که کی بیاریم کی نه

به نظرم اگه شوهرت بهت کاری نداره.وطرف شماست .پیششون نرو فقط یه سلام واحوالپرسی.برا بچه هم بگید هر وقت موقعیتش باشه میارم.بچه آوردن که آسونه.اگه خدایی نکرده بچه دار نمیشید هم بگید هر وقت خدا صلاح بدونه به ماهم بچه میده

لافتی الاعلی لاسیف الاذولفقار

نمیتونیدازاونجاپاشید؟

شوهرت حرفهات روقبول میکنه اگه براش گله کنی ازخانوادش؟

پایان آدمیزاد از بی  خداییست نه از دست دادن معشوق  نه رفتن یار و نه تنهایی هیچکدام پایان ادمی نیست تنها بی خداییست  که انسان را تمام میکند.
جوابشونو بده هرچی ساکت باشی اونا پررو تر میشن

دقیقا مشکلم همینه که اون موقع زبونم بند میاد و جوابا بعدا یادم میاد 😕

غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند🙃
دلم خونه از دستشون اگه جلو خونمو تمیز کنم غر میزنن که بیا جلو در خونه ماهم تمیز کن  اینجا غریب ...

وا مگه خدمتکار استخدام کردن گوش نده اصلا وگرنه بدتر میکنن

آرام باش!! الان سال 1499 هست و ما همه رفته ایم. پس هیچ چیز ارزش این همه دلهره و غم را ندارد. 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز