میشه مثال بزنید.چکارا کردن؟برای من خیلییییی دخالت کردن.توهین وفوحش.حسادت.من خیلی صبوری کردم وجوابم ندادم واین باعث شده سواستفاده کنن.هروقت میبینمشون متلک اسیدی میندازن که حالمو بگیرن.من چندساله تحمل کردم ولی میگم چه فایده داره هروقت بینمشون کلی سردرد اعصاب داغونی،تپش قلب بگیرم.با اینکه نمیخواستم ولی دیگه میخوام بگم به شوهرم که دیگه نیان منم نرم.البته چنددفعه نرفتم بازخودشون پرروپرو اومدن.بخدا بریدم .همیشه یه دل سیر ازشون گریه میکنم.چکارکنم؟؟
گاهی مادر و خواهر آدم میتونن خیر خواه ک نباشند ...بدترین دشمن آدم هم باشند...... بر عکس همه نی نی سایت ب من کمک کرد اینحا برا من درس زندگی بود مه مغزی داشتم و خوندن نظرات کاربرا مه رو محو کرد کم کم بوس ب همه خانوم گلای اینجا.
من هیچکاری فقط دوست بودیم الان پنج ساله هنوز نپذیرفتن کلا باهم درارتبات نیستیم فک کن اصلا مادرشوهرمو ندیدم فقط رو عکس خواستگاری نیومد بله برون هیچ عقد ساده هم گرفتم فقط خونواده خودم بودن با پدرشوهرم اما خدارو شکر شوهرم واقعا ادم خوبیه هیچوقت پشتمو خالی نکرده بین منو خونوادش منو انتخاب کرد خیلی سختی ها کشیدیم اما خودمون نباختیم باورت میشه هنوز رنگ خونه پدرشوهرمو ندیم.....خونواده منم اوایل راضی نبودن اما کم کم متوجه علاقه بینمون شدن پذیرفتن
واسه منم اینطورین، ولی وقتی باهاشون قطع رابطه میکنم سورمو پر میکنن میندازن بجونم،یا مامانش زنگ میزن خونه مامانم چغلی منو میکنه به اونا واسه همین مجبور میشم دوباره باهاشون رفت و امد کنم
گاهی مادر و خواهر آدم میتونن خیر خواه ک نباشند ...بدترین دشمن آدم هم باشند...... بر عکس همه نی نی سایت ب من کمک کرد اینحا برا من درس زندگی بود مه مغزی داشتم و خوندن نظرات کاربرا مه رو محو کرد کم کم بوس ب همه خانوم گلای اینجا.
منم میخوام باهاشون همینکارو کنم ولی شوهرمو پرمیکنن.یازود خودشونو به دیونگی میزنن.من خیلی صبوری کردم
خب اشتباه ما همین بود تنها راهش اینه دیگه کلا نادیده بکیریمشون منم شوهرم خیلی اذیتم کردو مخالفت کرد ولی من کار خودمو کرد خیلیییییی بهم توهین میکرد 😕 ۱۰-۱۲سال ازم بزرگتر بود
یه بار که تیکه پروند یه دادی بزن سرش بگو بیشعور بی فرهنگ تو کدوم آخوری بزرگ شدی که هی جوابتو نمیدم میگم شاید آدم شی باز تیکه میپرونی خود درگیر بعدم یه دعوای حسابی میشه تو هم همه حرفای دلتو زدی ول کن بیا بیرون یا زیر بغلشو بگیر از خونت پرتش کن بیرون