شما جای من بودید می رفتید؟

خونه خودمون هستیم. خونه هم خریدیم ولی یک نفر هم نیومد دیدن خونه مون. غیر از مادر خودم و مادرشوهرم. یه کم‌ ناراحتم از همه....

عزیزم شما منو نمیشناسی

من یک درصد هم‌حسادت نمیکنم بهشون

من اصلا آدم درونگرایی هستم

از مراسم و اینجور چیزا خوشم نمیاد

حتی از خدام بود که عروسی ما افتاد وسط کرونا

منتها خوشم نیومد که مادرشوهرم زنگ زد برم اونجا 

مشکلم این بود

وگرنه من اصلا به عروس اونا یا مراسمشون‌ حسادت نکرده و نمیکنم

فقط از فامیلها ناراحت شدم که دیدن خونه مون نیومدن....یا مریض شدم حالی ازم‌نپرسیدن

ولی من الان باید برم ‌پذیرایی

شوهر خودمم حس کرده اینو....و گفت هر جور خودت تصمیم‌میگیری منم همون کارو میکنم......با اینکه عاشق مادرشه ولی گفت نمیخوام جلوی عموم اینا کار کنی.حتی تبریک عیدم بهشون‌نگفته هنوز. احساس میکنم ناراحته از دستشون

نگرانی من الان عموی شوهرم و عروسش نیست. فقط میگم‌مادرشوهرم بهش برنخوره. که میخوره احتمالا😛

خب باید پذیرایی کنم چون‌مادرشوهرم نمیتونه....سنش بالاست....زشته اون جلوی من پذیرایی کنه

خواهر شوهرمم هر وقت غذا درست میکنه اصلا از آشپزخونه نمیاد بیرون.......

عزیزم درونگرا بودن من به این معنی هست که فقط مهمونی های ضروری رو میرم....از روی ادب و احترام.....مثلا اگه فامیل درجه یک من خونه بخره یک بار از روی احترام وظیفه خودم‌میدونم برم و کادو ببرم. اما اهل رفت و آمد نیستم. یا اگه بچه شون بیاد دنیا یک بار باید برم. نه که اصلا رفت و آمد نکنم و هیچی برام‌مهم نباشه. اونجوری که دیگه نمیشه توی اجتماع زندگی کرد. 

درسته من درونگرام ولی وقتی خونه میخرم حداقل باید یکبار خونه ام بیان. اگه هم‌نمیان پس موقع مهمونی هم منو برای پذیرایی دعوت نکنن. حرف من اینه

من فقط تاپیک زدم‌نظرات مختلف رو بخونم. 

منظورتون رو از بذر اختلاف هم نمیفهمم

شوهر خودم هم زیاد مایل نیست بره. اصلا تبریک عید هم به عموهاش نگفته. اونا از قبل با هم اختلاف رو داشتن. من این وسط چه کاره ام؟

شوهرم گفت اونا برای من مهم نیستن. هر جور تصمیم بگیری من انجام‌میدم. 

من که نگفتم حق نداری بری. 

حتی بهش گفتم اگه دوست داری اونجا باشی تو برو. بگو خانمم رفته شهرستان. ولی گفت‌ من اصلا خودمم دوست ندارم برم

ممنون از دوستانی که با احترامو  بدون قضاوت کردن نظراتشون رو گفتن.