سلام من با یکی ۳سال بودم به قصد ازدواج ولی اون یه بهانه هایی اورد چن ماه قبل رابطه رو کات کردم تا اینکه من اومدم به خوندن چله دوباره این پیداش شد واسه خاطر چله گرفتنم به فال نیک گرفتم جوابشو دادم گفت که تا اسفند تکلیفو روشن میکنه ولی اسفند شد بازم همون بهانه قبلی اورد منم بعدش پیام دادم دیدم گوشیش خاموش کرده تا اینکه امروز رفتم واتس اپ هر چی فهش بود دادم بهش و از واتس اومدم بیرون دوباره افسردم کرده دیگه تو کار خدا موندم نمیدونم چکار کردم این همه منو عذاب میده
همین مورد من، یه پسرخاله داره همسن خودشه، یعنی ۳۳ سالشه، یکی از همکاراشو میخواست که ازش ۵ سال بزرگتر بود و اینکه خانواده دختر جنوب ایران ، اینا تقریبا شمال ایران، خانواده پسره راضی نمیشدن چون دختره سنش بیشتر بود، هر روز پسره دعوا میکرده و خونه نیومده و خودش خونه مجردی گرفته، آخر بعد ۴ سال خانوادش راضی شدن ، حالا یه دختر معمولی رو به پایین، پسره اینهمه براش تلاش کرد، من ۱۰ سال از دختره کوچیکترم و خوشگلم، ولی هیچ کاری نکرد، شانسه دیگه