واقعا سکته کردم از ترس. ده تا تیر هوایی بیشتر زدن. ماشین های پلیس ریخته بودن توی کوچه و بلوار! آخرم تیر به پاش زدن و دستبندش زدن.
با چشمای خودم دیدم تا وقتی سوار ماشینش کردن و بردن!
یاخدا محلتون تگزاسه
نباید بری جلو پنجره یا توی بالکن این جور وقتایی خدانکرده تیر کمونه میکنه یه وقتایی
دزد خیلی زیاد شده پسرعموم سرهنگه میگه نسبت به قبل خیلی زیاد شده حتی تو کوچه با قمه زور گیرب میکنن دست یه بچه هفت ساله قطع کردن واسه طلاهاش تو کرمانشاه گوشی داییم با دو میلیون پول به زور قمه تو روز روشن بردن ازش
پسرعموم میگه به خاطر اینه گه دزدا ترس ندارن رویه حکومت رو آزاد کردن زندانیاس وبه حداقل رسوندن آمار زندانیا بدترشده نسبت به قبل به نظر من زندانم نباید بکنن فقط حکم اسلام اجرا کنن قطع انگشت اونوقت یه دونه دزدم نمبمونه
آخی چرا انقدر خودتو در مرض چیزای بد قرار دادی باید صدای تلویزیون یا اهنگو زیاد میکردی میشستی وسط اتاق ، اونا خودشون میگرفتن میبرونش گلی جان اشکال نداره الان دیگه بهش فکر نکن به یه چیز خوب فکر کن اون صحنه ها از یادت بره
اووووو من چند سال پيش همين اتفاق افتاد دم ظهر بود ترافيك خيابون قفل بود پليس شليك كرد ما همه وحشت كرديم
الان عاديه برام مخصوصا با اين اوضاع كه دزدي ١٠ برابر شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
