2777
2789
عنوان

پارک لعنتی بچگیم + زندگی خودم

528 بازدید | 46 پست

دختری خیلی شادی بودم و همه رو دوست داشتم. زندگی رو خانوادم رو همه چی رو دوس داشتم. دختری مثبت بین بودم به همه چی اهمیت میدادم به همه عشق می ورزیدم... 

اون زمان هشت سالم بود... 

کلاس دوم بودم. با دوستام بعد مدرسه به طرف پارک کناری مدرسمون رفتیم. مامان و بابام خونه نبودن. و همیشه منو از مدرسه به خانه میبردن ولی اون روز بهم گفتن که با دختر همسایمون که همکلاسیم بود به خونه برگردم. دوستم گفت بیا بریم پارک. منم قبول کردم ولی ای کاش... 

رفتیم پارک چند تا خانواده اونجا بودن و رو نیمکت ها نشسته بودن. با دوستم رفتیم سر سره بازی خیلی حال داد. داشتم به طرف تاب می دویدم که یکی منو از پشت گرفت و محک بغل کرد. داشتم جیغ میزدم و گریم گرفته بود. اون مرد به همه گفت برادرش هستم همه باورش شدن هیچ کس به طرفم نیومد منو از دست اون عوضی نجات بده. قیافش رو ندیدم چون منو از عقب گرفته بود. به طرف ماشین میرفت که یه دفعه دوستم داد زد اون داداشش نیست چون قبلا داداش خودم رو دیده بود چند تا مرد به طرفمون دویدن ولی فایده ای نداشت و من و سوار ماشین کرده بود. 

فقط گریه میکردم صداش آشنا بود ولی نمی تونستم بشناسمش. بهم گفت گریه نکن ولی من بازم گریه می کردم. یه سیلی محکم زد و من همون جا بی هوش شدم 


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وقتی چشامو باز کردم تو یه اتاق آشنایی بودم. یادم اومد که اونجا خونه پسر بهترین دوست بابام بود. جیغ بلندی زدم و اومد داخل اتاق... دیدم آره همونه کسی که بهش اعتماد داشتم و از ته دلم دوسش داشتم مثل برادرم میدیدمش، بهش وابسته بودم. اون موقع ۱۸ سالش بود ازم ده سال بزرگ بود. اومد کنارم روی تخت نشست. بهش گفتم منو ببره پیش مامان و بابام گفت نمیشه منم زدم زیر گریه، اومد بغلم کرد و من آروم شدم چون من بهش اعتماد داشتم و میدونستم کاری بهم نمی کنه (ولی زهی خیال باطل) 

پاشد رو به روم وایستاد و تمام اون ماجرای س. ک. س رو واسم تعریف کرد. بچه بودم و بازم گریه کردم. بهم گفت دوس داری باهم اون کارو انجام بدیم من داد زدم گفتم نـــــــه من بابام رو می خوام منو ببر پیش اون . خیلی اعصبانی شد من اونو هیچ وقت به اون شکل ندیده بودم. داد زد و اومد کنار من و شروع کرد به زدنم. وقتی به یادش می افتم بازم گریم میگره. یه چند تا سیلی زد بعدش با کمرش... 

بی هوش شدم 

وقتی بلند شدم تو همون پارک کناری مدرسمون بودم ظهر بود. یه خانوم دخترم دخترم صدا میزد وقتی چشامو باز کردم دیدم منو صدا میزنه. همه چی یه لحظه یادم اومد و شروع کردم با صدای بلند گریه می کردم خانومه گفت خونتون کجاست. من بی توجه به اون بلند شدم و تا خونمون دویدم جیغ میزدم و گریه میکردم. وقتی به محلموپ رسیدم دیدم مامان و بابام جلو خونمونن و دارن دنبال من می گردن منم دویدم بغل بابام و همه چی رو واسش تعریف کردم. 

😱😥

بعضی شبا عجیب دلتنگت میشم نمیدونم واقعا نمیدونم به هر دری زدم که قسمتم بشی اما نمیشه من از خدا فقط یه چیز میخوام اونم لحظه ای که خودمو توی لباس عروس دیدم حداقل با اونی که دوسش دارم باشم میدونی از اون دردناک تر چیه؟؟؟تو حتی نمیدونی من حاضرم برات تک تک استخون هامم بدم یادت باشه هیچکس اندازه من نمیتونه دوستت داشته باشه این چند بیت شعر تقدیم به خودت عزیزترینمA❤️میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه🕊مثل یه داروغه شبا به هر دری سر میزنه 🥺وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور می کنی💫غصه ی تنها موندن و از دل من دور می کنی 🥹عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم😍بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم 🫀اگر که باور نداری گوش کن به حرفای دلم...

بابام چند ثانیه به چشام نگا کرد و یه قطره اشک از چشاش چکید و محکم بغلم کرد. جای زخمام درد گرفت ولی چیزی نگفتم چون به بغلش احتیاج داشتم. اون پسره رو پیدا کردن به حکم ده سال زندان. یه هفته پیش از زندان درآوردنش. بهم ت. ج. ا. و. ز نشده بود ولی خیلی ها مثل من خوش شانس نیستن. 

خیلی دلم درد میکنه میدونین چرا؟! 

چون من اونو دوس داشتم بهش اعتماد کرده بودم مثل برادرم بود واسم ولی اون چی؟! 

چرا تو اوج بچگیم بهم صدمه زد؟! 

چرا من تو بچگی از پارک ها ترسیدن؟! 

مگه من چیکار کردم بهش؟! 

میدونین؟ من ۱۰ سال هست که دیگه به پارکی نمیرم از آدما متنفرم چون اونا منو از دستی اون عوضی نجات ندادن 

تا ۱۴ سالگیم رو کمرم زخمای کمر بند اونو داشتم الانم دارم ولی کمرنگ شدن 

چرا این کارو باهام کرد؟! 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792