خووووش به حااالللتت .ماهم تهران تنها بودیم هیچکس میس..خانواده ها مشهد و اصفهانن..ماشینم نداریم...من دوس داشتبم بتمرگیم تو خونه نه بریم اونور...ن بریم طرفمن.ولی شوهرم زوؤورگیییییر باید بریم ی جایی...منم گفتم خب پس بریم مشهد پیش ماماپم اینا ولی۴ام برمیگردیم...حوصله ندارم بمونم...پارساا رفتیم خونه اونا چوم خواهرشوهرم نبود هیچکدددووم از جاریها نیومدن سربزنن حتی....امسال ک خواهرشوهرم میره همه جمع میشن اونجا!!انگار فقط ما اضافی هستیم،میریم اونجا انگار بمب ترکیده نمیان..منم اصن دوسنداشتم بیایم مشهدو بمونیم خونه ک بفهمن حوصله هیچ کدومو ندارم..ولی دیگ اومدیم این طرف اونا الان فک. میکنن من شوهرمو زور کردم بیاد خونه ما