سلام . من مامانم همیشه سرچیزای خیلی کوچیک کلی نق میزنه یعنی تا یادم میاد همیشه همینجور بوده با دوستام میخام برم بیرون میگه باشه ولی اینقدر نق میزنه و ایراد میگیره که همون دقیقه آخر زنگ میزنم میگم نمیام بعدم میگم نمیرم میگه من که چیزی نگفتم برو .
یا مثلا خونه رو که تمیز میکنم بعدش خودش میاد وسایلارو جا به جا میکنه و بعد میگ حسنا جابجا کرده معلوم نیس کجا گذاشته
به دوستام که میزنگم پشت تلفن میاد انیقدر از بدیام میگه که دوستام میگن واقعا تو همچین آدمی هستی ؟
آبرو برام نزاشته بخدا . مدرسه که میرفتم میومد مدرسه برام لقمه میاورد بعد با معلما حرف میزد که صبحونه نخورده اومده جلوی کلی از بچه های کلاس .
داداشام یه استکان جابجا نمیکنن ولی خدانکنه من استکانمو یادم بره بردارم قیامت میکنه که تو هیچکاری نمیکنی و اینا
همین امروز سر اینکه هندفریم افتاده بود کنار اُپن گفتم بعد برش میدارم ولی تا اومد کلی سر همین نق زد . منم بی زبون نیستم ولی حرمت نگه میدارم هیچوقت بهش چیزی نمیگم امروز بخدا فقط دو کلمه چیز گفتم قیامت ب پا کرد تا باام اومد و اوضاع یکم آرومتر شد .
حتی بابامم نمیتونه از دستش حرف بزنه اگه حرفی ک مد نظر خودش نباشه زده بشه تو خونه قیامت میشه . خواهرام میگن تو چجوری میتونی تحمل کنی آخه . منم ۲۳ سالمه بخدا دیگه نمیکشم بعضی وقتا دعا میکنم کاش کر میشدم حرفاشو نمیشنیدم یا حتی فکر خودکشی به سرم میزنه .😣😭