سلام دوست شوهرم اومده سفر کاری شهر ما تنهایی ۵۰ سال هم سنش هست
امروز قرار بود صبحانه بیاد دیشب گفت حتما ساعت ۸ اونجام منم باردارم ۶ ماهه صبح پاشدم هر چی فکر کنید سر میز گزاشتم خامه عسل کله پاچه تخم مرغ پنیر و.. ساعت۹ زنگ زد گفت نمیام کار دارم نهار میام منم شیش لیگ گزاشتم با برنج ظهر شد ساعت ۱۲ زنگ زد شوهرم گفت تا ۱ ساعت دیگه میام منم برنج درست کردم تا میاد آماده باشه ۱ ساعتش گذشت زنگ زد گفت نمیام همین الان با شوهرم داشت تلفنی حرف میزد شوهرم گفت ظهر برات شیش لیگ گزاشتم بودیم گفت اه اه کاش میومدم
فردا نهار حتما حتما میام با دوست دخترم
به نظرتان من حق ناراحت شدن ندارم با اوضاع بارداری؟؟🤐😞